کالون و قیام کاستیلیون

از خواننده عزیز اجازه می خواهم نام دشوار این نمایش را مخفف کنم و به تسامح و اختصار کالون بنامم. خیلی خوشحال کننده است که نمایش کالون و... با محتوای فکری جامع و ایضا دربر گیرنده در صحنه تئاتر ایرانشهر - سالن سمندریان - هر شب با موفقیتی چشمگیر روی صحنه است. به همه دست اندرکاران این نمایش از صمیم قلب تهنیت می گویم.

کالون نمایشی است با داستانی خطی و روشن. مردی – میشل سروه - در چنگال و چنبره نظمی نا معقول و بی ترحم قدرت گرفتار آمده و تلاش وکیل او - سباستین کاستلیون - برای برائت موکلش نه تنها حاصلی نداشته که خود او و خانواده اش را هم در معرض نابودی قرار می دهد و سرانجام وکیل، ناگزیر از پس گرفتن وکالت موکل خود شده و جان خود و خانواده اش را نجات می دهد و موکلش نا عادلانه به عقوبت می رسد.

هیچ تحلیل و تفسیری بر وضوح خود داستان مترتب نیست. داستان همان داستان قدیمی خیر و شر، ظالم و مظلوم است منتها در شکل و قالبی نو و استعاری . چرا نو؟ زیرا قالب ارسطویی نمایش را بر هم زده و جز طراحی لباس که به طور مشخصی شخصیت چشمگیری یافته است ، از هر گونه آرایه صحنه ای و لوازم دوری جسته است. اشیاء با مختصر ترین و ساده ترین شکل محتوای قصه را انتقال می دهند. بنا براین می توان گفت که نمایش به دو اصل اساسی متکی است؛ نخست موضوع یا تم قوی و در برگیرنده و دوم بازی های قوی و انرژیک . به مدد این دو است که محتوای فکری اثر به مخاطب انتقال می یابد.

گفتم داستان قدیمی ظالم و مظلوم، اضافه می کنم شکل ارائه آن نیز در اسلوب یا مکتب ( رمانتیزم ) منتها از نوع فعال آن است. شاید لازم باشد برای برخی از خوانندگان روشن شود که چرا رمانتیزم؟ و چرا فعال؟ کالون اثری رمانتیک است. چرا که مختصات قهرمانان واقعی آن با تاکیدات خاصی مثبت و منفی سیاه و سفید ترسیم شده و زندگی را با آمیزه ای از تخیلات غنایی و حماسی منعکس می کند و اینکه منفعل نیست، بلکه فعال ( اکتیو) است برای اینکه واقعیت را نیرومند تر و پر رنگ تر از آنچه هست بیان می کند و نشان می دهد و مخاطب را به قضاوت می خواند. بنابراین قدرت آن را می یابد که با نمایش صریح زشت و زیبا، پست و فرومایه، تاثیر مشخص حسی بر عواطف انسانی به ویژه قشر های بسیط جامعه بگذارد و مقبولیت عام یابد.

مهم ترین ویژگی این نمایش بازی های قدرتمندی است که توسط بازیگران تئاتر مان عرضه می شود که می توان از مهران امام بخش در نقش استعاری (سگ دوزخ) نام برد که با نرمشی مثال زدنی و صدای رسا به ایفای نقشی خاص و غیر معمول و استعاری می پردازد و تصاویر زیبایی را می آفریند. حسام منظور نیز با ارائه نقش مردی مجری چشم و گوش بسته و فرمانبردار با خصلت سنگی و را خوب به نمایش می گذارد و در این میان، صدای کمی خش دارش به این نقش کمک می کند اما خدا کند که آسیبی به تار های صوتی اش وارد نشده باشد.

و اما بازی بی برو برگرد حسی کامبیز امینی در نقش میشل سروه قهرمان مغضوب این دستگاه جهنمی نیز یکی از بازی های درخشان این نمایش است. امینی از صدای بم و رسایی برخوردار است اما رنگ های دیگری نیز در صدای او موجود است که به نظر می رسد آنچنان گاه مغلوب جلوه های احساس خود برانگیخته اش می شود که رنگ های دیگر صدا را فراموش می کند و نیز با رسیدن به احساسات بیش از اندازه، گاه کنترل بعضی کلمات آخرینش در پس صدای زجه ها و اعتراضات خورده یا مالیده شده و به گوش نمی رسد. این بازیگر از امکانات خوب صدایی و فیزیکی صحنه ای بر خوردار است که با توجه و تمرین و تقویت و ادامه کاری، این قابلیت ها را افزایش دهد.

آرش دادگر در نقش سباستین کاستلیون و یعقوب صباحی در نقش ژان کالون و فرید قبادی در نقش تئودور دوبز با تمرکز و سکونی لازم به شخصیت نقش می رسند و ارائه می دهند.

بقیه کشیش ها جز عمار عاشوری که نقش دکتر را بازی می کند، با امساکی تعیین شده وحله ای لطف و طنازی را به نمایش می گذارد، بقیه کشیش ها به نظر می رسد که یک نفرند و این خود نگاهی ویژه است. آنان به درستی به نقش مهم خود پی برده اند که باید همگی بدون اضافه کاری یک نقش را بازی کنند آنها خوبی وظایف خویش را به انجام می رسانند و در تصویر های مختلفی که می سازند نقش تعیین کننده و بسزایی دارند.

نمایش کالون و... نمایشی به واقع دیدنی و آموزنده است که به همه دوستداران تئاتر جدی توصیه می کنم.

 کاظم هژیرآزاد