کاری بکن بهر ثواب


هدف از تعیین جستار"چالش بازیگر و کارگردان " چه بودکه حتی نام آن برخی  ها را به شگفتی واداشت؟! گفتند چالش یعنی درگیری، دعوا. شما از ما می خواهید درگیری هایمان را بازگوکنیم؟ کم داریم کسانی راکه نمی خواهند سر به تن تئاتر باشد؟ مشکلات درونی خود را برملا کنیم که آن ها بادمشان گردو بشکنند؟!
انجمن بازیگران براین باوراست که تئاتر یک کار گروهی است، بحران یا چالش بازیگر و کارگردان ویا بازیگر با دیگر کارکنان دریک گروه تئاتری، ممکن است دراشکال گوناگون رشک، خود نمایی، خود بزرگ بینی، انتقام، چاپلوسی، گفتگوهای مالی، دریافت های فکری از اثر، گرایش های سلیقه ای و زیبا شناختی و... رخ نماید. یک گروه تئاتری در برابر چنین رویدادهایی، راه حل را در کجا جستجو می کند؟ آیا بازیگر تنها به اتکاء جنم  کارگردانی دم فرومی بندد؟ آیا در کشورهای دارای سنت معتبر تئاتر ی از این گونه چالش ها هست؟ آن ها چگونه برآن فائق می آیند؟ جایگاه آفرینش فردی بازیگر دروقوع چنین چالش هایی در کجا ست ؟ آیا آفرینش بازیگر امری فردی است یابه همه گروه وابسته است؟ آیا بازیگر به گفته ی "معتمد آریا" مانند سرباز گوش به فرمان درپادگان است و کارگردان تیمساراوست ؟! آیا بازیگرازخود استقلال عمل ندارد؟ یا به گفته "آئیش" در تمرین ها باید میدان را برای دموکراسی گروهی بازگذاشت وکارگردان به آفرینش های بازیگران سمت و سو می دهد. یا به قول جلالی، هرصحنه یک کشف است.
این پرسش هابودکه انجمن بازیگران را برانگیخت تا پاسخ هارا نه به صورت آموزشگاهی واز روی کتاب بلکه برخاسته از تجربه  خود دست اندرکاران بیابد.
به هر روی نشست ها درشش جلسه برگزار شد. استقبال خوبی هم شد ولی  شوربختانه انگار برداشت نخستین ازمعنی واژه چالش، بندی دربرابر میهمانان شد و تااندازه ای ملاحظه راه رابه گفتگوی راحت وآزاد بست. درمجموع به مصداق ( کاری بکن بحرثواب // نه سیخ بسوزد نه کباب ) سخن گفتند وغواصی در قلمروچنین موضوعی را رازمگو دانستندو به تعارف برگزارکردند. ولی برگزارکننده که تمایل دورزدن انگیزه ی انجمن رادرمیهمانان دید، به هر روی دربه سخن درآوردن دوستان کامیاب شدولحظاتی چندازگفتمان به بنیان دستورنشست انجمن پرداخته شد که از قضا گیرا ترین لحظات بود.
 علیرضاکوشک جلالی به چالش بین خود وبازیگرش هژیرآزاد درنمایش پابلو نرودا اشاره کردوگفت: "هژیرانگیزه پیشنهادمرا نمی فهمید؛ آن قدر اورا مجبوربه تکراروجستجو کردم که خسته وعصبی شدو با لگد به کتری کنارپایش زد ومتعاقب آن ناخودآگاه و بداهه عملی را انجام داد. یعنی رفت روی میز وجمله اش را اداکرد رفتن روی میزفضای جدیدی ایجادکرد که به فکر هیچ یک از ما نرسیده بود. به او پیشنهاد کردم این صحنه را نگهداردوتاآخر نمایش یکی از قشنگ ترین صحنه ها شد. هرصحنه کشف جدیدی برای بازیگروکارگردان است.
معتمدآریاگفت: تمام چالش ها در همان روخوانی های ابتدایی بین بازیگر وکارگردان حل می شود یا نمی شود.
ولی پسیانی گفت: "من اصلا اعتقادی به روخوانی ندارم. من بامادرمرحومه ام جمیله شیخی سرهمین قضیه به چالش رسیدیم. اوبمن گفت من کارگردانی تورا نمی فهمم ومن متن را از اوگرفتم وگفتم من این جوری کارگردانی می کنم. یک بار روخوانی بس است حالا بازی کنید.
آئیش گفت: باید درکار فضای دموکراتیک وجود داشته باشد." دراجرای مونولوگی از نمایش "هنر" به کارگردانی داوود رشیدی، من به شیوه ی خودم یعنی از جزء به کل نقش می رسیدم ولی کارگردان درنظرداشت که به شیوه ی دلخواه او به نقش نزدیک شوم. چالش میان من واو به جایی رسید که عصبی شدم به او گفتم شما چقدردیکتاتورید وسپس از گفته خودپشیمان شدم. واز او و گروه عذرخواهی کردم."
علی سرابی در چالش باکارگردانش چنین بیان کرد: "در نمایش" منهای دو"دنبال کشف بازی ام بودم که  کارگردانم آقای داوود رشیدی به من گفت: وقت کم داریم همان بازی را که من می گویم بکن. من هم همان بازی را که ایشان می خواستند کردم. ولی دیگه نقشودوست نداشتم. هرشب وقتی کارم تمام می شد، رشیدی پشت صحنه به من می گفت عالی بود. ولی من می دانستم که باید طور دیگری بازی کنم. درنشست های مطبوعاتی اعتراف کردم که  نقشم را دوست نداشتم. آقای رشیدی اعتراض کردوگفت، اگر نقش را دوست نداشتی چرا پذیرفتی؟به اوگفتم به خاطرکسوت و نام وآوازه ی شما.
معتمدآریاگفت: "خب این دوشیوه کارگردانی است. کارگردانی شیوه کلاسیک و کارگردانی شیوه های نوین. من خودم شخصا همین شیوه نوین را می پسندم ولی با کارگردانی که به شیوه کلاسیک کار می کند مانند سربازی گوش به فرمان هستم. یادیگه باهاش کارنمی کنم."
محمد یعقوبی گفت که من تنها کاری که نمی کنم کارگردانی است.یعنی نمی گذارم نظام ارباب رعیتی برقرارشودتا همه چیز را من به بازیگرم دیکته کنم.
درپایان نشست هایکی از دوستاران گفت:" باید گروه داشت. داشتن گروه مساوی چالش کمتراست. من گفته های جلالی وپسیانی وآئیش ویعقوبی راقبول دارم . انجمن بازیگران باید نشست هاو گفتمان هایی درباره شیوه های نوین کارگردانی بگذارد.