شب چهاردهم نمایش " بیرون پشت در"
امشب بالاخره استادان مریم خانم کارگردان، " کتایون فیض مرندی "، و "علی پویان " به دیدن نمایش آمدند. مریم خوشحال بود. اما گله داشت که چرا یکی دیگر از اساتیدش " امیر دژاکام" نیامده است. فقط یک فردا را فرصت دارد.
از دیگر دوستان ارجمندی که امشب محفل کوچک نمایش ما را رونق دادند، منصور خلج، و منصور میرزا بابایی ، توماج دانش بهزادی و دختر خواهر بهناز که امشب به ما منت گذاشته و آمده بود کار خاله اش و ما را ببیند، ممنون و سپاسگزاریم.
در آخر نمایش از دوستان دعوت به عمل آمد که عکسی به یادگار بگیریم. محبت کردند و آمدند و ایستادند. و من می خواستم این عکس را در فیس بوک بگذارم، اما متاسفانه این شب ها وضعیت اینترنت بسیار وخیم است. ساعت چهار صبح وصل شد و من به عکس جدید شب سیزدهم دسترسی نداشتم و به اجبار عکس تکراری گذاشتم. الان که ساعت ده شب است هنوز اینترنت منطقه ی ما قطع است. اکنون این مطلبم را تایپ می کنم و به انتظار وصل شدن اینترنت می نشینم تا زمانی که وصل شد، برای دوستان پست کنم.
چراغ قوه ای که خراب شده بود دیگر نمی توانست سایه روشن های دلخواه مریم را ایجاد کند، و دیروز با عجله یک چراغ قوه با نور ضعیف تهیه و کار راه اندازی کرد، امشب جایش را به یک چرا غ قوه ی کار درست و پر نور از جیب مبارک کارگردان داد. مریم به هر که می رسید، با شوق نور آن را نشان می داد. این همان نوری بود که اکسپرسیونیزم مورد علاقه اش را تامین و تضمین می کرد. به سایه روشن های تشکیل شده نگاه می کرد و می گفت این نوری بود که من از اول می خواستم. حیف که بد شانسی در دوشب آخر رسید. گفتم خب نگرش دار برای کارهای بعدی.
دوشب است که گروه دوم " مرتضی ضرابی " اجرای شان تمام شده و رفته اند. جای ما بازتر و انسانی تر شده اما نمی دانم چرا هنوز بخشی از دکور و میز و صندلی هایشان را نبرده اند. اما در مجموع خیلی نسبت به روز های پیش فرق کرده، راحت تر رفت و آمد می کنیم.
امشب در کل کارم بد نبود. به هیجان آمدم اما دیشب یک اجرای دیگری بود. فردا اجرای آخر ماست. ببینیم چه خواهد شد. آیا خاطره بیاد ماندنی از شب آخر خواهیم داشت؟ فردا این اجرا به خاطره ها ی مان خواهد پیوست و خواهد مرد. اما فیلمی شخصی از آن گرفته شده که امید وارم خوب شده باشد. بهر حال اقدام به فیلمبرداری کاری بسیار مغتنم است. چون نمایش حکم زندگی یک پروانه را دارد، یک بار در شب اجرا به دنیا می آید و در همان شب از دنیا می رود. ممکن است کودکی زیبا باشد و ممکن است کودکی معمولی و یا خدای ناکرده ناقص الخلقه به دنیا بیاید و بمیرد. اما فیلمبرداری از جریان اجرای یک نمایش ، تولد این کودک را یک بار برای همیشه ثبت می کند. باید دعا کرد که آن شب همه چیز به جا و درخور ثبت باشد. و دیشب که فیلمبرداری کردند، حال همگی ما خوب بود.