زنگ ها برای مابه صدادرآمدند
دلنگ ، دلنگ ، دلنگ ، زنگ های مدرسه ها در سراسر ایران به صدا درآمدند. چهاردیواری ها و نیمکت ها پذیرای ۱۵ میلیون دانش آموزودانشجوشدند. آن ها هشداردادند که فقط برای دانش آموزان به صدا درنیامدند. زنگ هانخست اوتارروح هنرمندان ومسئولین دلسوز را به لرزه در آوردند و یاد آور شدند که دیر نیست این میلیون ها جوان تحصیل کرده، کار، مسکن، ازدواج وایضا امکانات پرکردن اوقات فراغت بخواهند که می دانیم و می دانند پرداخت این همه، درپرتو سیاست اقتصادی و فرهنگی پویا، پایا ، مستمرو شفاف میسر است.
درجهان پزشکی اصطلاح درستی رایج است دایر براین که (پیشگیری ارزان تراز درمان است). ندیده و نشنیده ایم که جامعه شناسی براین باوربوده باشد که این اصطلاح برپیکر جامعه صادق نیست. تجربه گذشته کشورها نشان داده است که نقص تمهیدات اقتصادی وفرهنگی و ناتوانی در توسعه هنرها، موجب بیماری جامعه شده ودولت هامجبوربه پرداخت هزینه های گزاف تر درمان اجتماعی شده اند.
معمولا به دلیل عدم آگاهی است که به بیماری مبتلا می شویم، و آنگاه که مبتلا شدیم تازه به صرافت می افتیم که از خودوپزشکمان بپرسیم چه شد که بیمارشدیم؟راه پیشگیری ازابتلابه آن بیماری چه بود؟ وتصورنمی رود کسی باشد که نداند زندان، دادسرا، محاکم قانونی و نهاد های بازپروری و... برای خاطی و بزه کار، لاجرم پرهزینه ترین مرحله است که خواه ناخواه برپیکرجامعه تحمیل می شود و پزشکان این درمانگری همانا مسئولین هستند که با تمهیدات درامانگرانه وروزآمد فرهنگی ، راه برون رفت وغلبه بربیماری راهمچون همه ی ممالک پیشرفته ی جهان طراحی و به اجرا درمی آورند. در این میان هنرمندان ازجمله تئاتری ها که خود نه پزشکند و نه بیمار، درصف اول این میدان درمانگری هستند ؛ آن ها رامی توان درمانگران واسطه نامیدکه نقش واکسن ارزان قیمت وپیشگیرانه رادر مقابله با بیماری هابازی می کنند. رفع حوایج معنوی وپرکردن اوقات فراغت جامعه ؛ به پشتوانه یک سیاست فرهنگی وفرهنگ پرورانه با هنرمندان است.
دریک دهه گذشته، نهاد محترم مقننه به خوبی به نقش موسسه فرهنگی وهنری خانه تئاتر وانجمن های سیزده گانه ی متشکل درآن آگاه بوده است که ضمن به رسمیت شناختن و وقوف به نقش درمانگر و پیشگیرانه این نهاد ، بودجه ی تعریف شده ای را ( کمک به نهاد های فرهنگی و هنری غیردولتی ، جهت بسط و گسترش فرهنگ و هنر) به او اختصاص داده وپرداختش را به عهده وزارت محترم ارشاد نهاده است. متاسفانه روشن نیست که چرا علیرغم نیات خیرمسئولین رده بالا، گفت وشنود ها و وعده ها به فراموشی سپرده می شود و دیده ها براین همه شواهد عینی بسته می ماند. شاهد مدعا این که اکنون سال از نیمه گذشته است و هنوز بودجه ی قانونی ومصوب سالانه مجموعه خانه تئاتر پرداخت نشده است !!!.
روشن بگوییم . خانه تئاتر در ذات خود نهادی مستقل است ؛ مطابق اساسنامه مصوب وزارت ارشاداسلامی. کارمندوزارت خانه نیست. باج خواهی هم نمی کند. بودجه مصوب و قانونی خود را می خواهد. بیش از گذشته هم نمی خواهد. مجموعه ای است که بر اساس برنامه بلند مدتش ، همکاری وحمایت اصولی با برنامه ها و حرکت های مثبت وزارت، جهت بسط فرهنگ و توسعه هنر تئاتر را در سراسر کشور وظیفه خود می داند. درعین حال منتقد اصولی همه برنامه های تخیلی، غیرواقعی ومن درآوردی که منافی گسترش هنر تئاتر درسطح کشور است نیز هست.
آری دلنگ، دلنگ زنگ های مدرسه می آگاهاند وهشدار می دهد وآینده را برابر چشم ما رسم می کند که باید آن میلیون ها دانش آموز و دانشجو، و ای بسا میلیون ها جوان، شاغل ، کارمند، یا بیکار سراسرایران را دربرابر بیماری پیش رو، با اعمال تمهیدات فرهنگی ازجمله هزینه کردن برای پرکردن اوقات فراغت واکسینه کرد. پزشک واقعی و نقشگراصلی این واکسیناسیون همانا مسئولین اند. آن ها هستند که هنر را باواسطه هنرمند (دراین جا تئاترپیشگان) به مثابه پادزهری درمقابل حمله ی بیماری روان جامعه به کار می گیرند.
خانه تئاتر به عنوان یک نهاد فرهنگی، هنری وصنفی،که بیش از هزاروپانصد هنرمند رشته های مختلف را در قالب سیزده انجمن زیریک سقف گردآورده است، بودجه مصوبی دارد که هر ساله برای فعالیت های فرهنگی واداره امورجاری خود، ( البته مطابق بااساسنامه مصوب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ودر مقابل ارائه اسناد ومدارک متقن فعالیت های فرهنگی سالانه اش ) پرداخت می شود. یک دهه ازتاسیس خانه تئاتر وتصویب این بودجه ی قانونی می گذرد. باکمال تاسف امسال هشت ماه از سال می گذرد و این موسسه هنوز دیناری دریافت نکرده وفعالیت فرهنگی صنوف آن متوقف شده است. این اولین سال پس از یک دهه است که خانه تئاتر با چنین وضع اسفباری روبرومی شود وعنقریب به خاطر نبودن پول قادربه پرداخت حقوق ماهیانه ی کارکنان خود نیز نخواهد بود و انجمن های وابسته آن هم که هرساله فعالیت های فرهنگی در اشکال مختلف سمینار، نشست ها ی تخصصی، بزرگداشت ، نشریات وغیره داشتند به طریق اولا قادرنخواهند بود به این فعالیت ها ادامه دهند. سرانجام روشن نیست ازاین پس این موسسه برای اداره امورخود از چه کس ویاکسانی باید یاری بخواهد؟!آیا این سیاست دراین موقعیت سوق دادن خانه تئاتر به سوی کمک گرفتن از افراد خیر و مردم هنردوست نیست ؟ )که در شرایط اسیصال ناگزیر چنین خواهدشد(.خانه تئاتر چنین شرایطی را طالب نبوده و نیست اما بحث در این است که خانه تئاتررادر شرایطی قرار داده اند که مساله حیات و مماتش درمیان است .
آری دلنگ، دلنگ، زنگ های مدرسه یاد آور تمهیدات فرهنگی ازبالاست. زنگ ها نگران کننده اند وهشدارمی دهند که دیرنخواهد بود که این بی اعتنایی و چشم بستن به واقعیات وپشت کردن به انجام تعهدات مصوب و قانونی گذشته ، ( به هربهانه که باشد) درواقع به فراموشی سپردن همان پیشگیری هاست و بالطبع باید تبعات هزینه بر و گزاف وناگزیردرمان را انتظارداشت.