عکاس خدامی
دستاوردی نه آسان
ویژه نامه جشن های روزجهانی تئاتر ،اردیبهشت سا ل ۱۳۸۷
داوران جشن بازیگر سال 1385 انجمن بازیگران خانه تئاتر، به این نتیجه رسیدند که بازی خانم های شرکت کننده در نمایش های آن سال ، نسبت به آقایان از کیفیت بالاتری برخوردار بود.بدین معنی که هنگام داوری ، به دلیل تعداد بالای بهترین های خانم در بازیگری ، امر داوری وبرگزیدن نامزدهادشوارشدوساعت هابحث و گفتگوی داوران را به خود اختصاص داد ؛ درحالی که گزینش بازیگران برترآقا ی همان سال سهل تر به انجام رسید.
شادروان مصطفی اسکویی ، استاد پرورش بازیگر تئاتر ، روزی درسر کلاس درس به هنرجویان توصیه کردکوشش کنند درازدواج خود همسری برگزینند که با کار هنری آنان بیگانه نباشد.گفتگوی داغی دراین زمینه درگرفت . هنرجویان شوری نشان دادند ، تااستاد در باره ازدواج خود بابانو مهین ،- همسرسابق مصطفی و نخستین زن کارگردان تئاتر ایران - سخن بگوید. واستادچنین گفت : دردورانی که من وارد گستره ی بازیگری تئاتر شدم، نگاه و اندیشه ی مردم درباره ورود خانم ها به جهان بازیگری تئاتر،مثبت نبود. اگر خانمی بازیگرمی شد، ازخانواده کنارگذاشته می شد و جامعه به چشم خوبی به اونگاه نمی کرد.از این رو بیشتر نمایش هایی که نیاز به بازیگر خانم داشت ، یک اقا که صدای نازکی داشت ، با پوشیدن لباس زنانه نقش زن را بازی می کرد. این وضعیت برای استاد ، و کارگردان ما "عبدالحسین نوشین " درد آور بود .او که خود توانسته بود همسر ش بانو "لورتا " را به تئاتر بیاورد، برای حل این مشکل ، مردان گروهش ، از جمله : " خیرخواه "، " خاشع "، "اسکویی " و ... را تشویق کرد با دخترانی که علاقه مند به کار هنری هستند ازدواج کنند و آن هارا به تئاتر بیاورندتازشتی بازی و وجود زن در بازیگری تئاتر درنزد تماشاگروکم کم در مردم بشکندو فروبریزد .نوشین ، جزو اولین آموزگاران هنر ی جدی وآموزش دیده در فرانسه بود. شخصیتی مورد احترام و سخنانش برای ما در ردیف رهنمود علمی وهنری بود. یک شب بعداز تمرین نمایش ، گروه را فراخواندو گفت : برای حل این مشکل ، بهترین کار این است که شمامردان گروه،مانند من ازدواج کنید و همسرانتان رابه تئاتر بیاورید.این پیشنهاد مانند یک رهنمود هنری تئاتر پذیرفته شد . "خیر خواه" ، " توران مهر زاد "و مصطفی اسکویی مهین را خواستگاری کردند. تئاتر ،با آمدن مهرزاد ،و مهین پس از بانو لورتا، صاحب دو بانوی دیگر با استعداد شد. این خود در جامعه هنری آن زمان یک شالوده شکنی بی چون و چرابود.
اسکویی ادامه داد : من درآن زمان بیست و دوسال داشتم ، یک شب در میان تماشاچیان چشمم به دختر زیبایی - مهین – افتاد که کنار خانواده اش درمیان تماشاگران نشسته بودو...
باوراین گفته ها برایم دشوار بود. اما پس از گذشت سی سال ازاین گفتگو ، چند ماه پیش ، کتابی به نام (وازآن سال ها روزها گذشت )نوشته خانم "آناهیتا غنی زاده" به دستم رسید که درستی این سخن اسکویی رانشان داد. شادروان مهین در گفتگویی با نویسنده کتاب به چگونگی برخورد نخستین وازدواجش باشادروان اسکویی اشاره کرده می گوید:
"در آن زمان پانزده سال داشتم و در دبیرستان نو باوگان مشغول به تحصیل بودم . همان روزها شازده اسکندری( سفیر کبیر ایران در مصر ) مرا برای پسرش از پدرم خواستگاری کرده بود و پدرم هنوز در جواب دادن مردد بود، چرا که آقای اسکندری به پدرم گفته بود من یک پسربیشتر ندارم واگر شما موافقت کنید بعد ازازدواج می خواهم هر دوی آن ها را به خارج بفرستم تا ادامه تحصیل بدهند و مساله رفتن من به خارج از کشور و زندگی در آن جا پدرم را دو دل کرده بود.
در همین کوران و ایام بود که مصطفی اسکویی که در آن زمان بیست و دوساله و بازیگر تئاتر بود به وسیله مرحوم پرویزخطیبی و مرحوم مشکین ، به طور غیر رسمی مرا از مادرم خواستگاری کرد. پدرم با این ازدواج مخالف بود. به هر حال مصطفی به اتفاق مادر و عمه اش به طور رسمی به خواستگاری من در منزل مادرم آمدند. موقع خواستگاری پدرم حضورنداشت و مادرم همه چیز را برای ایشان ( پدرم) بازگو کرد و پدرم در جواب گفت من دخترم را به مطرب نمی دهم....پدرم روی شغل مصطفی حساس بود... قدیمی ها در آن دوران بازیگری را مطربی می دانستند. به خصوص خانواده ی پدرم که مذهبی ومتعصب نیز بودند ، به هر تقدیر با آمد و رفت بسیار آن ها رضایت پدرم راجلب کردند. موقعیت خواستگارقبلی به دلیل تعلل در جواب ازجانب ما منتفی شد و من در سال 1324 در مراسمی که در منزل مادریم ، با حضور عده ای از دوستان هنرمندمان برگزار شد، به ازدواج با مصطفی اسکویی تن دادم .بعد ها دانستم که این خواستگاری و وصلت با برنامه ریزی صورت گرفته است . گروهی که مصطفی با آن ها چه از لحاظ مسایل سیاسی و چه از لحاظ هنری همکاری می کرده ، عازم شهر آبادان بودند و دراین مسافرت به حضور یک زن نیاز داشتند تا بتوانند به راحتی هم در راه عبور از شهر هابه مشکلی برنخورندو هم برای اجرای برنامه ( هنری نمایشی) به موقع حاضر باشند.
به این ترتیب سرنوشت و شکل زندگی ام تغییر کرد و من بعد از ازدواج با مصطفی اسکویی با توجه به زمینه های قبلی هنری که به دلیل نوع زندگی ام به وجود آمده بود،در اوایل نو جوانی به زندگی هنری خود به شکل جدی و بعد ها به صورت حرفه ای پا گذاشتم.
منوچهر کی مرام ، یکی از شاگردان نوشین در خاطرات خودبه نام "رفقای بالا "در باره زندگی زناشویی حسین خیر خواه ، از همکاران و بازیگران خوب نوشین ،به نکته ای اشاره می کند که در جای خود درسی برای دست اندرکاران تئاتر درهمدلی و یکپارچگی خلل ناپذیر گروهی است : "خیر خواه یک بار در زندگی ازدواج کرد؛او همسر جوانش (توران مهرزاد )را به همسری انتخاب کرد؛ اما به زودی همسر جوانش را که تفاوت سنی قابل ملاحظه ای با او داشت ، با بزرگ منشی و گذشت اخلاقی دوستانه طلاق داد تا بتواند آزادانه باشوهری که مناسب تر تشخیص می داد ازدواج کند."
می دانیم بانو مهرزاد که در این زمان هنرپیشه ی مشهوری شده بود،پس از جدایی از خیرخواه ، با بازیگر دیگر گروه تئاترسعدی ، "حسن خاشع" ازدواج کرد که حاصل آن پسری است که اکنو ن در ایتالیا در زمینه ی موسیقی فعال است. مهرزاو خاشع درکنارهم درگروه خیرخواه به کارادامه دادندو درنمایش های "مونتسرا" و "تارتوف" و "ازطبع خارج شد" که آخرین اجرا های گروه خیرخواه - تئاتر سعدی – بودبازی کردند.خاشع مجبور به جلای وطن شد ،اما تورا ن با او به خارج نرفت ودر همین جا به پرورش تنهافرزندش پرداخت و بالاخره او را برای فرا گیری موسیقی راهی ایتالیاکرد.
شرکت خانم ها در میدان های هنری ، علمی ، اجتماعی ، روزانه روبه افزایش است و خانم هاارزش هاو توانمندی های خود را در همه بزنگاه ها به آزمون می گذارند ونشان می دهند . تعداد شرکت کننده و پذیرفته شوندگان دانشگاه ها و کانون های آموزش عالی دولتی وکانون های خصوصی ، بیان کننده این تشنگی و میل به هماوردی و همپایی خانم ها با آقایان درمیدان های مختلف اجتماعی است . چنین دستآوردی آسان به چنگ نیامده بلکه برایند کوشش زنان و مردانی بوده که گاه با گروگذاشتن نام و خریدن ننگ وگاه جان ،درپهنه شعر ، داستان ، نگارگری ، موسیقی ، سینما وتئاترو...بالیدند که اکنون دختران ما به راحت جان و خیال ازاین آبشخور سیراب می شوند.دیگر کم زن ومردی می توان یافت که بازی یک زن را در تئاتر زشت بیانگارد و سرزنش آمیز بنگرد چنین شالوده شکنی از حدود یک صد سال پیش ، ازآن زمان که دیگر مدرنیته همچون آب که درزمین نفوذ می کند تا به لایه های زیرین برسد و خاک خشک ناگزیر از پذیرش رطوبتش می شود ،آهسته آهسته مورد پذیرش قرار گرفت ، در همه گستره های دانش وهنردیده می شود. .