آیا زندگی بازی است؟
پیش از دیدن نمایش "گنجفه" نوشته و کار " نوشین تبریزی" ، بروشور این نمایش را دیدم . به نظرم این کلمه آشنا می آمد که جایی ، زمانی آنراشنیده ام اما هرچه فکر کردم معنی آن به یادم نیامد. باخود گفتم حتما با دیدن نمایش این لغت مهجور برایم معنی می شود ونیازی به پرسش از کسی نیست. اما از تماشاخانه که بیرون آمدم هنوزمعنی این واژه برایم مکشوف نبود. از یکی دونفرپرسیدم نمی دانستند. اما یکی گفت صندوق خانه! دیگری گفت به نظرش نام قدیمی گنجه است! به خانه که رسیدم ، سراغ فرهنگ معین رفتم. آه از نهادم بلند شد. یادم آمد که قبلا هم به این لغت برخورد کرده بودم اما از خاطرم محو شده بود.
گنجفه نوعی بازی با کارت ها - چیزی شبیه به "پاسور" – بوده که در زمان قجر ها مرسوم بوده است. کارت هایی منقوش به تاج، شمشیر، غلام، چنگ، برات ، قماش، سرباز،شاه و... که هربسته هشت تایی اش دوازده ورق داشته که رویهم رفته 96 برگ می شده است. دستگاهی هم برایش ساخته بوده اند که با آن بازی یا قمار می کرده اند.
انتخاب نام یک اثر هنری ، - نمایشنامه ، رمان یا داستان - توسط نویسنده به مخاطب کمک می کند که داستان و ماجرا و اثر را بهتربفهمد و با آن رابطه ای بیشتر و بهتری برقرار کند،اما نمایش به طورمستقیم وخلص نام گنجفه را معنی نمی کند بلکه یک استعاره است که به معنای غیر از خودش اشاره دارد و تو را به چرایی کشف انتخاب این واژه وامی دارد که بگردی و ببینی استعاره این انتخاب چیست.
ماجرا تعریف مقطعی از زندگی خانواده یک شاهزاده قجری در حال ازهم پاشیدگی و چگونگی فساد اخلاقی ومنش و خوی آنها را به تصویر می کشد. در واقع داستان گنجفه، تعمیم جزء به کل خانواده های سلسله قاجار است که چگونگی نابودی ناگزیر مال و اموال و قدرت، قوم قاجار را فاش می کند. نمایش ضمنا این قصه را درموقعیت زمانی و بزنگاه تاریخی آخر دهه 1290 خورشیدی و رقابت روس و انگلیس برای دست یابی به ایران با نیت تقسیم آن به شما ل و جنوب که در نهایت منجر به پیش دستی و کودتای انگلیس ها توسط رضا خان علیه قجرها شد وهمچنین شروع جنگ جهانی دوم وحضور آلمان نازی در ایران و نزدیکی رضا خان به آلمان وپیروزی متفقین برمتحدین و پایان جنگ که منجربه شکست آلمان و تبعید رضاخان و استقرار شاه جوان به جای او را در پس زمینه این قصه نشان می دهد.
اما قصد خانم تبریزی از انتخاب نام "گنجفه" برای نمایشش بیش از معنی این لغت است. شاید بتوان گفت که این نام، بیان کننده و نمایشگر اصلی ترین ایده این نمایش از نظر این نویسنده و کارگردان است که می گوید زندگی خود یک بازی قماربوده و هست که گاه یکی برنده و دیگری بازنده می شود. وما آدم ها کارتهای این گنجفه ی پر از تضاد و تناقضیم . در این بازی ، چه جان های بیگناه و چه استعداد های شگرف و چه نیرو های باالقوه ای به عبث پامال حوادث شده و می شود. اما نگارنده که خود را تماشاگری امیدوار به تغییرو بهبود زندگی دانسته و اعتقاد دارد که زندگی بازی قمار نیست بلکه هم نهاد (سنتز) تضاد و تخاصم منفی و مثبت ، نو و کهنه است که فرهنگ کهنه به ناگزیرمقهور فرهنگ بالنده و نوین می شود وبه قول معروف دیرو زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد. تبریزی این تضاد را به خوبی نشان می دهد ولی ما را به این اندیشه یاد شده رهنمون نمی شود یا شاید بتوان گفت که راهنمایی اش بسیار پنهان است و رسیدن به آن را به خود ما واگذاشته که بجوییم و بیابیم و از ذن خود یاراو باشیم.
اگر هنر را انعکاس واقعیت در اوصاف و تعابیرهنری بدانیم ، نمایش گنجفه با همه کمبود ها و بی بضاعتی تئاترما و آنچه لازمه به تصویر کشیدن این قصه و موقعیت زمانی پیچیده ی آن است به هرشکل و به هر حال با اغماض از نارسایی هایی که ربطی به خالقین و تولید کنندگان اصلی اثر در راس آن کارگردان و نویسنده در کل کشور ندارد, می توان گفت که " گنجفه" به مرتبت و قد و قواره یک اثرهنری درخور رسیده و مخاطب را راضی از تماشاخانه بیرون می فرستد. او قصه این درام خانوادگی را درآن فصول پیچیده تاریخی به خوبی بیان کرده و به زبان درام به تصویر کشیده است.
و بازی های خوب فریبا خادمی، یعقوب صباحی ، عزیزمالکی، الهام شعبانی، پریسا محمدی, پژمان عبدی، افشین سلیمان پور و مجید آهنگران نیز این نمایش را به یک تابلوی نقاشی دیدنی تبدیل کرده است. تماشاگر به راحتی با قصه آن اخت می شود و موضوع و مقطع زمانی حساس تاریخی را درمی یابد. گفتگوها بی طمطراق ، در نهایت ایجاز، درخدمت شخصیت سازی و پیشبرد قصه است. این نمایش بخصوص برای دانش آموزانی که تاریخ معاصر را در کتاب های مدرسه می خوانند مفید است.
بازهم کارگردان مجبور بوده طراحی و صحنه ی خود را به مقتضای سالن وبضاعت اندک بودجه تعریف کند و ترتیب دهد. ای کاش بودجه این نمایش و تئاتر فقیر ما به تبریزی این امکان را می داد که موقعیت های پس زمینه ای که به اصطلاح از رادیو پخش می شود را به صورت فیلم و اسلاید بر پرده نشان می داد تا نمایش تلفیقی مستند داستانی زیباتر وجنبه تصویری و قابل استناد تری به خود می گرفت.
بی جا نیست اگر گفته شود که لازم است آموزش و پرورش ترتیبی دهد که این نمایش در سراسر ایران ، برای همه دانش آموزان به اجرا درآید. زیراقابلیت آن را دارد که درسر زنگ های تاریخ همه دبیرستان های ایران به اجرا گذاشته شود. نگارنده از همین جا به همه مدیران دبیرستان و معلمان تاریخ توصیه می کنم که این نمایش را ببینند و دانش آموزان خود را تشویق به دیدن آن و دادن کنفرانس و نقد و نظر در سر کلاسها کنند.
کاظم هژیرآزاد