(معرکه در معرکه )آذر ۱۳۷۶ ابرار
مظروفی خام در ظرفی زرنگار
نویسنده محمد چرمشیر، کارگردان:سیروس کهوری نژاد
سه نمایشگر «معرکهگیر»، سیاه «تخته حوضی» و «پهلوان پنبه» قرار است نمایشی را برای صاحب معرکه ترتیب دهند. صاحب تیاتر حضور ندارد و آنها طبق عادت برای خودشان به بازی میپردازند و در این بازی زندگی خود را توصیف می کنند که چهقدر نقش گران جیرهخوار و استثمار شده بدبختند و ... .
این نمایش به شکل اجرای نمایشهای تختهحوضی است. وسایل صحنه ساده و بیپیرایه است. نمایش قصد دارد از وجود این نمونههای بازیگری، طرحی نو را ارائه دهد و سخنی را بدون قصه به تماشاگران منتقل کند. این فکر به خودی خود خوب است. چرمشیر نویسنده جوان و خوشقریحهای است. فکر خوبی را طرح کرده است. او تلاش کرده با آوردن این سه عنصر نمایش سنتی و مردمی ما، در کنار هم، نمایشی بدیع و دیگرگون بنا نهد. باید گفت او در شکل ارائه اثرش موفق است. اما در انتقال مضمون اینطور نیست. او در بیان آن چه قصد گفتنش را دارد دچار پریشانی و ابهام است و به طریق اولی تماشاچی را نیز دچار این ابهام و اغتشاش فکری می کند. نوگرائی در انتخاب شکل بیان نمایشی، نوگرائی در مضمون را نیز طلب میکند. تناسب ظرف و مظروف الزامی است. وقتی نمایش هر چند با اشکال زیبا مطلب نوی ارائه ندهد، و یا مطالب داده شده پراکنده و نامنظم و مغشوش و درهم و برهم باشد و به اصطلح اسمان ریسمان ببافد و هنرپذیر را در ایهام و پادر هوا نگاه دارد، آدم به ذات کار هنری هنرمند شک میکند!
در حقیقت باید پرسید: این نمایش حرفش چیست؟ چه دردی دارد. چه چیز را میخواهد مطرح کند؟
بعد از پایان نمایش از مولدین آن سؤال شد آیا نمایش براساس بداهه گوئی تنظیم شده یا این که تماماً از روی متن نوشته شده بوده است. البته نزد خودمان بماند. حرفهای زبانم لال ... که بین بازیگران رد و بدل میشد آیا به عنوان یک اثر ادبی چاپ هم خواهد شد؟! اگر خود ایشان به عنوان ممیز اداره ممیزی فرانسه هم بودند اجازه چاپ این الفاظ ... را میدادند؟
دوستان عزیر، اگر در نمایش سنتی این کلمات بکار میرود، برای آن است که خنده بیشتر بگیرند و مخصوص شرایط محیطی خاصی است که اجرا در آن صورت میگیرد! بازیگر محترم نقش سیاه این نمایش، بهتراست متوجه باشد، وقتی اولین مزهای که ریخت، خنده نگرفت، دومی هم خنده نگرفت، تماشاچی او از نوع خاصی است. عزیزان، درست مثل این است که بخواهی تعزیه را در فرانسه اجرا کنی و انتظار داشته باشی فرانسویان مثل ابر بهار گریه کنند!
کاظم هژیرآزاد