سینما

شماره 464 چهارشنبه 5 بهمن 1379

کاظم هژیر آزاد امسال در تلویزیون و سینما فعال بوده است. فیلم سینمایی تکیه بر باد به کارگردانی داریوش فرهنگ و با بازی وی چندی پیش ارکان شد و هم‌کنون هم شاهد نایش سریال ولایت عشق به کارگردانی مهدی فخیم‌زاده هستیم که وی در نقش ابن ابی عمران یکی از وزیران هرون‌ارشید ظاهر شده است. این دومین همکاری هژیر آزاد با فخیم‌زاده است. وی قبل زا این در سریال تنهاترین سردار هم بازی کرده بود. گفت و گوی زیر راجع به بازی وی در سریال ولایت عشق است که می‌خوانید.

گفت وگو با کاظم هژیر آزاد بازیگر سریال «ولایت عشق»

ابن ابی عمران یکی از مهمترین مهره‌های حکومت عباسی

تا چه دی با ویژگی های تاریخی نقش‌تان آشنا بودید؟

مأمون، خلیفه عباسی دستور می دهد که وزیرش فضل‌ابن سهل را به قتل برسانند و شخصی مأمور انجام این کار می‌شود و در حامی واقع در سرخس او را به هلاک می‌رساند. این عین واقعیتی است که ما از آن اطلاع داریم. اما چگونگی این قتل و قصه مخالفت این شخص با مامون و ماجراهای دیگر خود داستانی است فرعی در دل داستان کلی که هنوز قسمت‌های مربوط به آن پخش نشده و من قصه را با این گفت‌و‌گو لو نمی‌دهم.

اما ویژگی‌های دیگر این نقش بطور عمده در موقعیت اجتماعی و ارتباطش با اطرافیان خود نهفته است که ما بخشی اط آن را در فیلم می‌بینیم. البته مطالعه کتاب «تاریخ تحلیلی اسلام» نوشته «سید جعفر شهیدی» بسیار مفید بوده و موقعیت اجتماعی مناطق عراق و عرب راب رایم روشنساخت. این آدم در نظامی قبیله‌ای و عشیره‌ای در پی فتوحات خاندان عباسی که در حال انتقال به نظام فئودالی است می‌زیسته که وابستگی زیادی به موقعیت اقتصادی آن فرماسیون اجتماعی ارد. او یکی از مهره‌های اقتصادی حکومت عباسی است و بقای خود و عشیره‌اش را در گرو تحکیم موقعیت سیاسی و حاکیت مطلق خاندان عباسی در سراسر ممالک اسلامی می‌داند و برای از دست ندادن تیول خود حاضر به هر کاری هست. اما شدیداً به خدم و حشم و مال و منال خود می‌اندیشدو برای رسید به هدف از هر وسیله‌ای هر چند غیرانسانی و غیرشرافتمندانه روگردان نیست.

چگونه با آن ارتباط برقرار کردید.=؟

خیلی ساده. پیش خود فرض کردم اگر جای یک چنین آدمی بودم که با خرمای فراوان، گوسفند و گاو بی‌حساب، چراگاه‌ها در اقصا نقاط ایران و عراق بدست آورده است، در عشیره و قبیله خود از احترام والایی برخوردار است، مثلاً در هنگام برخورد با هارون ‌الرشید چه منافعی برای او دربر دارد و در پی هرکلام این شخص منافعی برای خود و خانواده و قبیله‌اش نهفته است، خوب من باید هارون را چون بتی قدرتمند تقویت کنم و بپرستم چون قدرت او ثروت و موقعیت برای من به ارمغان می‌آورد و یا مکنت و ثروت عشیره‌ام را حفظ می‌کند. من اگر جای این آدم بودم سعی می‌کردم چگونه لباس بپوشم؟ این لباس‌ها ار از کجا تهیه کرده‌ام چند سدت از این لباس‌ها دارم؟ و سئوالات فراوانی از این دست از خود می‌کنم و در عالم خیال به آن‌ها در راستای موقعیت اجتماعی‌اش پاسخ می‌دهد. پس اسن خود من هستم که این کارها را می‌کنم. اوثی وجود ندارد که من بخواهم به سوی او بروم و با او ارتباط برقرار کنم. اصلاً او خود من هستم منتها در این شرایطی که برای خودم فرض کرده‌ام.

آیا شخصیت در طول داستان گسترش می‌یابد؟ یا اینکه هرچه به انتهای سریال می‌رسیم از آن کاسته می‌شود؟

این سخصیت نیز همچون دیگر شخصیت‌های این قصه زیبا زاده می‌شود، رشد می‌کند و می‌میرد. بیشتر این قصه را فاش نمی کنم.

اما این که رل من در این قصه چقدر است باید بگویم نقشی فرعی است، اما مهم است. این سه شخصیت کمک می‌کنند که داستان مناسبات سیاسی دربار و بزرگان و موقعیت =‌های اجتماعی‌شان در قصه برملا شود. این سه شخصیت می‌توانند درهر حکومتی غاصبی که بر مبنای حق استوار نیست حضور داشته باشند ـ اگر خوب به یان شخصیت‌ها دقت شود نمونه‌های تاریخی زیادی را دراطراف حوزه قدرت بیاد می‌آورد. به همین دلیل می‌گویم مهم است.

هنوز قسمت‌های مهم نقش‌های ما سه یار جدا نشدنی شروع نشده. من شما را دعوت به دیدن قسمت‌های بعدی می‌کنم تا به صحت گفتارم به خوبی واقف شوید.

تجربه شما در تنهاترین سردار تا چه اندازه به بازی شما در این نقش کمک کرده؟

تجربه‌ام در تنهاترین سردار آشنایی با کتاب ارزشمند لتاریخ تحلیلی اسلام» که ذکر آن رفت برایم مغتنم بود.

من تا آن لحظه در سریالی به این وسعت و عظمت بازی نکرده بودم دیدن هر گوشه دکور، لباس و هر وسیله و اتفاقاتی که پیش می‌آمد برایم حاوی تجارب بیادماندنی بوده. کار کردن در سرما و نداشتن اب گرم (البته بعضی وقتها) نبودن منبع گرمازا هنگام گرفتن صحنه‌های خارجی در سرمای صفر درجه، جمع شدن دور آتش که با سوزاندن خار و خاشاک و چوب حاصل شده بود. دیدن عقرب در بیابان‌های قم و بندرعباس، عصبیت‌ها، قهرها، آشتی‌ها، زمین خوردن از اسب، جلسات یادگیری سوارکاری و سوارکار قابلی شدن. پیدا کردن دوستان بازیگری که تا این زمان حتی سلام و علیک نداشتیم. این‌ها همه تجربه و مواهبی بوده که در این دو سریال نصیب من شد.

ایا این نقش در کنار نقش‌های مشابه دیگر مثل نقش سیروس گرجستانی، عنایت بخشی کم‌رنگ نمی‌شود؟

این سه یار به هیچ وجه مشابه نیستند. قطب این سه نفر بخشی است که از دوتای دیگر فکورتر، با تدبیرتر و مبتکرتر است، از نظر سنی و تجربی هم از آن دوی دیگر بزرگ‌تر است، از نظر مال و منال، حشم و خدم هم از ما دو سرتز است. گرجستانی از نظر مالی به او وابسته است من زیر سایه این دو نفر باغات و املاک و تیول خود را اداره می‌کنم. چاکران آنها از من هم حمایتمی کنندو نسبت به آن دو محتاط‌تر و ترسوترم. بخشی پسرانی دارد که می‌توانند از او حمایت کنند. چندین ولایت زا زیر نگین خود دارند ولی من چند دختر دار که سرنوشت آن‌ها در گرو ابتکار بخشی و گرجستانی است. من خیال دارم برای حفظ تیول خود بخترانم را به پسران بخشی بدهم. بنابراین اگر حکومت عباسی سرنگون شو، ما هم از شچم می افتیم. بخشی گلیم خود ار از آب بیرون می‌کشد ام ا من چه؟ می‌مانم با چند دختر دم بخت ضعیف و آن همه گرگ که هب مالم و دخترهایم دندان تیز کرده اند. بخشی نمی داند چه نقشه ای برای او دارم.

کار آقای فخیم زاده به عنوان کارگردان چگونه بود؟

کار کردن با کارگردانی پرشور و پر انژی که مو را از ماست می کشد و کوچکترین لغزش را به چشم اغماض نمی نگرد کمی برایم هول‌انگیز بود و این همه دقت و وسواس و هیجان گاه تمرکزم را به هم می‌زد و خرابم می‌کرد. اما او با همه این خشونتی که در چهره دارد و رعبی که در دل‌ها می‌افکند، قلبی مهربان و بی‌کینه دارد. به زودی خطاها را می بخشد. من هنوز صدای ضربان قلبم را در مواجه با انرژی که ا زچشمان نافذش ساطع می‌شود، می‌شنوم و لرزش پاها و تپق‌هایی که هنگام از حفظ گفتن مونولوگ نسبتاً بلندی در دربار مأمون را فراموش نمی‌کنم می‌توانم بگویم که در مقابل هیچ کارگردانی تا این اندازه مرعوب واقع نشدمو از جهت حساسیتی که در باراب انجام وظیفه‌ام دارم، تمرکز را تا این حد از دست ندادم. ولی من باور دارم که کارش را بلد است و آنچه یا کارگزدان خوب باید داشته باشد داراست. مجموعه این تجارب بود که در این دو سریال برایم بیادماندنی و زنده‌اند. آیا باز تکرار می‌شود؟ خدا داند.

آیا از نقش خود در سریال راضی هستید؟

چرا ارضی نباشم؟ گفتم که من با نقش خیالی خود عضق می‌کنم. حالا ممکن است این نقش از نظر دیالوگ و طول کم باشد چه اشکالی دارد من آدم خوشبینی هستم و باور دارم که روزی نقش بزرگتر و قشنگ‌تری به سارغم خواهد آمد شک ندارم.