این وسواس را دوست دارم
چهارشنبه 30 مهر 1376 ـ 19 جمادیالثانی 1418 ـ 22 اکتبر 1997 ـ شماره 1603
ابرار
کاظم هژیر آزاد از سال 1348 کار هنری را با فعالیتهای تئاتری آغاز کرد.
او که شاگرد مصطفی اسکویی است تا مقطع انقلاب در همین رشته به فعالیت پرداخت. پس از انقلاب با دگرگونی که در صنعت سینما رخ داد، با گسترش سینمای مردمی و غیرمتعارف، درهای این صنعت به سوی بازیگران تئاتر باز شد و هژیرآزاد هم مثل تعداد زیادی از بازیگران تئاتر فعالیتهای خود را در این رشته شروع کرد.
هژیرآزاد در تلویزیون هم مثل سینما در تعدادی نمایش حضور پیدا کرد. او که خود قدمهایی ار که در این راه برداشته بطئی و کند میداند، از رسیدن به آروزی دیرینه خود یعنی بازیگری روی پرده سینما صحبت میکند. هژیرآزاد میگوید:«از کار خودم راضی هستم و خدا را شکر میکنم. سعی می کنم در کارم تفحص، کوشش و تلاش کنم تا هربار کار بهتری ارائه دهم.
چوب این وسواس گاهی اوقات برای من بهصورت یک ترمز عمل کرده ایت. گاهی اوقات مرا آدم کندی تصور کردهاند که بیش از حد در ار خود وسواس نشان میدهد. ولی به هر حال، این وسواس را دوست دارم، چون کارم را دوست دارم. دوست دارم همیشه کارهایم بهتر باشد.»
هژیر آزاد اولین بار با فیلم «تحفهها» وارد بعالیت رسمی بازیگری سنمیاشد. پس از آن در فیلمهای مثل «قافله» ، «گروگان» ، «هدف» ، «عقرب»، «در سرزمینی دیگر» و ... بازی کرده است. در حال اضر هژیرآزاد در مجموعه تاریخی – مذهبی «تنهاترین سردار» نقش ضحاکبن قیس را بازی میکند که از مشاورین معاویه است که حاکم شام میشود.
به بهانه پخش این مجموعه و بازی هژیرآزاد در آن، با این هنرمند با سابقه گفت وگویی درباره حضورش در این مجموعه و دیگر کارهایی که کرده انجام داده ایم.
گفت وگو با کاظم هژیر آزاد
*از کارهایی که روی صحنه داشتهام، کاملا راضی ام، آنها یکی از یکی بهتر و راضیکنندهتر بودهاند. من در حدود 16 کار صحنهای بازی کردهآم که همه آنها را دوست دارم
*بانگاهی به فیلمهایی که بازی داشته اید، متوجه میشویم بیشتر در نقشهای منفی بازی کرده اید.
- شاید چهره، تیپ ظاهر و رفتار و سکنات من بیشتر به نقشهای منفی میخورد. در قاموس کار ما نقش کوچک و بزرگ وجود ندارد. من در این دریای بیتک و انتهای کار ذوقی و هنری افتادهام و انتخاب میشوم. هنوز یک انتخاب کننده نیستم.
بسیاری از ما برای بازی انتخاب میشویم و باید در همان کاری که انتخاب شدهایم نهایت سعی خود را بنکینم که کار خوبی ارائه دهیم. برای من هنوز آن موقعیت پیش نیامده که بتوانم انچه را که سالها در آن زحمت کشیدهام به نحو مطلوبی عرضه کنم.
این خاصیت ویترین سینماست. سینما هنوز به صورت یک ویترین است. گاهی اوقات میبینید که مشتری یک بازیگر و نوع باز و حرکات او را میپسندد و این بازیگر میتواند تماشاگران زیادی را به دنبال خود با سالنهای سینما بکشاند. اما ممکن است بسیاری از چهرهها و کسانی که استعداد متوسطی دارند، سالها منتظر بمانند و آن بخت و اقبال به سراغشان نرود.
*قبل از شروع گفت و گو اشارهای به حرکت کند خود در زمینه بازیگری داشتید. در اینباره برایمان توضیح بیشتری دهید؟
- در این رابطه باید توضیح بیشتری بدهم. برای رسیدن به نقش مراحلی وجود دارد. باتدا باید از طریق فیلمنامه به نقش رسید و بعد در رابطه با آن شخصیت یک سری مطالعاتی را انجام داد. زندگی این آدم و این نکته که کجاست، کی هست، چه هست، چرا این کنشها را انجام میدهد، در چه حالتی این کنشها را انجام میدهد و ...باید مورد مطالعه قرار گیرد.
اما زمانی هم هست که هب شما نقشی را ارئه می دهند و درست در زمان فیلمبرداری قصه نقش و دیالوگ را برای شما میگویند و شما باید بلافاصله آن را انجام دهید.
از آنجا که نقش کوچک است فیلمنامه به شما داده نمیشود و تنها نقش را کلامی برای شما تعریف میکنند. این نشان چیست؟
این به اعتقاد من نشانه اهمیت ندادن به کار است و اینکه آنها در کار خود هنوز به آن ایمان واقعی نزسیدهاند. امروزه اهمیت دادن به کل نقشها در یک فیلم است که باعث اعتبار جهانی برای آن کار میشود. ولی ما هنوز در سینمای حرفهای به این مهم دست نیافتهایم. شاید در سینمای مستند است که یک مقداری به این مسایل توجه میشود.
در سینما حرفهای از بازیگر نقش کوچک معمولا فقط یک سری حرکات قراردادی خواسته میشود. گفته میشود بازیگر این نقش نیازی ندارد بر ریو نقش کار کند و به آن برسد.
فقط کافی است در این صحنه اخم کند یا بخندد. بعداً دوبله به جای او صحبت می کند. اگر هم جمله ای را حفظ نبود اشکالی ندارد. از همین جا کنار دوربین به او میگوییم چه جملهای را بگوید.
خبع این عمل نوعی بیانضباطی در کار بوجود میآورد و نشاندهنده آن است که این فیلمساز یا تهیه کننده برای کار خود ارزش قائل نیست و احتمالا به گیشه فکر میکند اینجاست که من می گویم در انتخاب کارهایم وسواس دارم. من می گویم کارم را باید درست انجام دهم. وقتی قرار است کارم را درست انجام دهم و این مقداری زمان میطلبد، زمان با سینمای تجاری که تلاش دارد کار خود را زودتر و سریعتر انجام دهد جور نیست.
به نظر من این حرفهای است ، که بعضی از عهده آن برمیآیند و بعضی خیر. این کار احتیاجی به هنر خاصی هم ندارد و نیازمند تجربه زیاد نیست. اگر شما کمی رو و حضور ذهن داشته باشید و بتوانید جمله ای را خوب حفظ کنید، از عهده کار برمیآیید و کارگردان هم راضی خواهد بود.
آنجا که پای هنر در بین میآید و شمای بازیگر در این باره فکر میکنید که این کاراکتر کیست، چیست، برا چه و در چه شاریطی این با آن کار را انجام می دهد، این مسئله، زمان میبرد. نمیتوان امروز یک صفحه فیلمنامه را بدست بازیگر داد و گفت تو فردا باید این جملهها را حفظ باشی و جولی دوربین بازی کنی.
*خود شما در کارهای سینمایی این فرصت را داشتهاید که کمی هم بر روی نقش خود کار کنید؟
- خیر، چنین فرصتی تابحال پیشنیامده و د هیچکدام از فیلمهایی که داشتهام وضعیت این گونه نبوده که کارگردان بیاید و نقش را بشکافد و برای من درباره آن توضیح دهد.
شاید اصلا در مورد اینقضیه هم نبوده باشد که میباید این نقش را، کارگردان برای من یک بار بازی کند. من بازی خود را ارائه دادهام و مثلا کارگردان گفته این کار ار بکن یا آن کار را نکن. من هم همان کار را کردهام. حالا چرا آن کار کردهام؟ شاید در لحظه اصلا به این مسئله فرک نکردهام، اما خودم می دانم که این حرکت میباید در دل صحنه توجیهپذیر باشد. ولی همان کار را به صورت تقلیدی از کارگردان گرفته و انجام دادهام.
*فکر میکنم تا قبل از این در یک مجموعه تاریخی ـ مذهبی بازی نکرده بودید. کار در یک چنین مجموعهای چگونه بود؟
قبل از این قرار بود من نقش عمر و عاص را در مجموعه بازی کنم. کارگردان قبلی مجموعه به دلیل ابنکه با کار من آشنایی داشت و با هم چندکار تئاتری کرده بودیم، جنس بازی مرا میشناخت. وقتی آقای فخیمزاده راشهای گرفته شده را دید، کار مرا پسندید اما گفت: برای بازی در این نقش من جوان هستم، این د رحالی بود که برای من قوز گذاشته بودند و چهرهام با گریم پیرتر شده بود.
این نوع کار یک نگاه تئاتری بود. اما آقای فخیمزاده درست میگفت. او گفت در سنت سینما درست نیست وقتی ما بازیگری داریم که از نظر سن و سال یه این نقش میخورد، از یک بازیگر جوان برای آن نقش استفاده کنیم. در تئاتر این کار قابل پذیرش است، اما سینما این کار ار نمیپذیرد.
به همین دلیل نقش من در مجموعه عوض شد و قرار شد من نقش ضحاکبن قیس را بازی کنم. این نقش را مطالعه کردم و سعی کردم تا آنجا که ممکن است چرایی و چگونگی لحظات خاص آن کاراکتر را حس بکنم و بتوانم نقشم را درست بازی کنم.
*به شخصیتی که در مجموعه بازی میکنید چگونه رسیدید؟ ظاهراً تنها راه ممکن مطالعه متون تاریخی است.
- در رابطه با شخصیت عمروعاص من چند کتاب تاریخی را مطالعه کردم. نوع نقش مشخص بود. اما در رابطه با نقش دوم که ضحاکبن قییس است من هرجا در کتابهای مختلف گشتم، چیزی درباره آن پیدا نکردم. او آدم شاخصی در زمان خود نبوده است که چیز زیادی در تاریخ دربارهاش بنویسند. او یکی از امرای طرفدار معاویه بوده که حکومت منطقه ای به او سپرده شده بود و در پایان ماجرا هم به دست مردم قه قتل میرسد.
در فرهنگ معین من به این مطلب برخوردم که فقط چهار خط درباره آن نوشته شده بود. بقیه کار دیگر تخیل خود ماست. از اینجا به بعد آن زندگی که فیلمنامه به من پیشنهاد میکند، مبدأ تخیل من بازیگر است. حالا براساس آن باید پیش بروم و بازی کنم. در این حالت از خودم میپرسم او که در این یا آن محل حضور پیدا میکند، قبل از آن کجا بوده و چه میکرده و حالا بعد از این میخواهد چه کند و کجا برود؟ به این ترتیب حواشی نقش کشف میشود و قدم به قدم جلو میرویم.
*ارزیابی تان از مجموعه طی این مدتی که از پخش آن گذشته است، چیست؟
*به این ترتیب آیا فیلمهایی که تاکنون بازی کردهاید، برایتان راضی کننده بوده است؟
- به هیچ وجه، تاکنون در حدود هشت فیلم بازی کردهام، ولی هیچیک از آنها برایم راضی کننده نبوده است. اما در مقابل از کارهایی که روس صحنه داشتهام، املا راضیام، آنها یکی از یکی بهتر و راضیکننده تر بودهاند. من در حدود 16 کار صحنهای بازی کردهام که همه آنها را دوست دارم . اخیراً «مرغ دریایی» را با آقای زنجانپور کار کردم.«پیروزی در شیکاگو» با آقای رشیدی، «یادگار سالهای شن» با دکتر رفیعی، «هملت» با دکتر صادقی،«هائیتی» با آقای اسکویی و تعدادی نمایش دیگر از جمله کارهای تئاتریام هستند که همهشان را دوست دارم.
من در روی صحنه با این نقشها زندگی کردهام. آنطور که شایسته یک هنرمند است روی صحنه زندگی کردهام و از کاری که میکنم لذت بده ام. این بازیها را میتوان یک کار هنری دانست. البته کارگردانانی هم هستند که با بازیگران خود تمزین میکنند و از آنها یک بازی خوب میخواهند، اما من هنوز فرصت و امکان کار با آنها را پیدا نکردهام.
*در رابطه با میزان رضایت از نقش، آیا نقشی که در «تنهاترین سردار» به عهده دارید، توانسته شما را راضی کند؟
- یکی از خاصیتهای این مجموعه این است که کار پراکنده است. یعنی شما مثلا دو ماه دریو نقش کار میکنید و بعد گروه برای فیلمبرداری قسمتهای دیگری میرود. در این بین شما ممکن است برای انجام کار دیگری بروید، بعد از مدتی دوباره برمیگردید تا ادامه نقش خود ار در این مجموعه بازی کنید. این مسئله باعث میشود آن انسجام و تداوم لازم در کار بازی بوجود نیاید. ممکن است در این بین یک سری پرشهای حسی هم بوجود بیاید که شما وقتی مجموعه را میبینید، متوجه آن میشوید. علت اصلی این است که در طول کار رخ میدهد.
*این وقفه و عدم انسجام چه لطمهای به کلیت کار میزند؟
مهمترین لطمه به حس بازیگر میخورد. وقتی در کار انسجام وجود نداشته باشد، بازی زیبایی خود را از دست میدهد و تماشاچی متوجه میشود که نقصانی در کار وجود دارد، در این حالت او نمیتواند با یان کاراکتر ارتباط برقرار کند.