.

  

همشهری: چهارشنبه ۳۱فروردین ۱۳۷۹

 بازی در بعضی نقش ها فراموش نشدنی است

هژیر آزاد از چهره های قدیمی و پیشکسوت تئاتر و تلویزیون است. او کار بازیگری را با پیوستن به گروه آناهیتا (هنرکده هنرپیشگی آناهیتا) تحت مدیریت اسکویی از سال ۱۳۴۸ آغاز کرد از سال ۱۳۶۱ با فروپاشی شیرازه ی گروه آناهیتا، به تلویزیون و سینما روی آورد. کهکشان راه شیری و مرغ دریایی از آخرین کارهای صحنه ای آزاد و استنطاق (در حال پخش)و رستم و سهراب (به زودی پخش خواهد شد)از آخرین کارهای او به عنوان بازیگر تئاترهای تلویزیونی است.

آقای هژیرآزاد شما در تله تئاتر رستم و سهراب که اخیرا گزارش آن در مجله سروش به چاپ رسیده است در نقش رستم بازی کردید، چه شد که اجرای صحنه ای رستم و سهراب به جشنواره فجر امسال نرسید؟

واقعا نمی دانم و خیلی هم متاسفم، شما و دیگران در آینده نزدیک از تلویزیون شاهد پخش این نمایش خواهید بود و قضاوت خواهید کرد، اما همین قدر بگویم که اثر قابل توجهی است و حتی  اجرای صحنه ای آن هم مطمئن بودم توجه میهمانان خارجی را جالب خواهد کرد. من مطئمن هستم رئیس مرکز هنرهای نمایشی هم از این امر اطلاع کافی و درستی ندارد . در هر صورت نشد و خیلی حیف شد.

ظاهرا با آقای کوشک جلالی آشنایی قبلی داشتید. در این باره بگویید.

پیش از آن که آقا جلالی به آلمان برای تحصیل بروند با او در هنرکده آناهیتا آشنا  شده بودم. او آن زمان جوان نورسی بود در این هیجده سال هم همیشه از طرق نامه با هم در ارتباط بودیم در سفری که به آلمان داشتم متوجه پیشرفت های عالی ایشان شدم وپیشنهادشان را برای بازی در یک فیلم کوتاه که سال پیش در ایران تولید کرد پذیرفتم. او جوان جستجوی گری است که آینده بسیار درخشانی دارد . به نظر من جلالی هیچ چیز کمتر از کارگردانان صاحب نام که من با اکثر آن ها کار کرده ام، ندارد. آرزو دارم طوری با او رفتار شود که دلزده نشود و بتواند هر سال برای انتقال تجربیاتش به ایران بیاید.

هر هنرپیشه ای در دوران زندگی هنری اش یک تجربه فراموش نکردنی دارد نقش پابلونرودا برای شما چه نوع تجربه ای است؟

من واقعا احساس خوشبختی می کنم و فکر می کنم  هنرپیشه خوش شانسی هستم. درست گفتید ظاهر شدن در بعضی نقشها به راستی هم فراموش نشدنی است و پابلو نرودا از آن نقش هاست که آدم سالهای سال نمی تواند خاطره اش را فراموش کند.

به خصوص که کاربا جلالی بسیار آموزنده است. نرودا از نوادر روزگار بود او کسی است که همه مردم شیلی مرد، زن، پیر و جوان اشعارش را زمزمه می کنند. و این فرصتی نیست که هر شاعری به دست آورده باشد مثل حافظ و فردوسی برای ماست. او به قدری لطیف، پر احساس و شاعرانه می نویسد که هر کسی را به خودش شیفته می کند، او هنرمند مردم شیلی بود و نه خواص شیلیایی، امیدوارم توانسته باشم دینم را نسبت به این مرد بزرگ ادا کنم.

پس احساس رضایت می کنید، این طور نیست؟

نه واقعا احساس می کنم هنوز در میانه راه هستم، من هنوز هم کتابهای بسیاری را باید درباره او مطالعه کنم،  در حال حاضر مشغول مطالعه خاطرات نرودا هستم. (کتاب را نشانم می دهد). می خواهم به نکات ظریف تری درباره او دست پیدا کنم. سعی    می کنم در تک تک واژه های او دقت کنم. تحقیق در این باره مثل مطالعه شهر است. پشت هر کلام نرودا، دنیایی است که باید کشف کنم. هنوز چیزهای نامعلوم بسیار دارم. هنر پیشه هم مثل نقاش، نویسنده، شاعر و ... باید همیشه در حال جستجو باشد تا به کمال های مقطعی خودش دست پیدا بکند در غیر این صورت خواهد مرد و مرگ هنرپیشه بدترین مرگ است