تعبیر یک رویا

خیرالله تقیانی پور، نمایشی به نام (تعبیر یک رویا) نوشته و کارگردانی کرده و به صحنه سالن قشقایی برده است و تعدادی از بازیگران عضو انجمن بازیگران از جمله : آناهیتا همتی، شیوا مکی نیان ، الهه شهپرست، اتابک نادری، رضا پاپی، وحید نفر، مسعود حجازی مهر درآن بازی های خوبی ارائه می دهند. و دوستان بازیگر دیگری همچون جواد پور زند، مصطفی ساسانی، حسین شفیعی، محمد هادی عطایی در کنار ایشان به خوبی ایفای نقش می کنند. تقیانی پور قصه ای رومانتیک با تم و موضوعی قدیمی و تکراری (حاکم ظالم و رعیت مظلوم) را دستمایه خود قرارداده  اما سعی وافری کرده آن را  به شیوه و شکل تعزیه و تجربه ی نوی در قلمرو نمایش آیینی و سنتی به عمل آورد. انتخاب این شیوه کار(تعزیه) شاید برای جشنواره آیینی سنتی بوده،  شاید تلاش و تجربه ای در میدان سنت نمایش ایرانی بوده، و شاید هم همه این ها. به نظر می رسد منهای ایده اصلی که به آن خواهیم پرداخت، تجربه خوبی است.

۱- فرم تعزیه؟

نوازندگان موسیقی علی صدیقیان ، علی المعی. حمید گرگانی باید خسته نباشید گفت که خیلی به نمایش حال و هوای تعزیه واقعی دادند.  چینش صندلی ها در دو طرف هم همین طور اماحتما ضرورت داشته والا خیال نمی کنم کارگردان مایل بوده که ما نود درصد صورت و بدن بازیگران را نیم رخ و نیم تنه ببینم. مخصوصا کسانی که در صندلی های وسط نشسته اند؛ زیرا بیشتر بازی ها در مرکز سکو صورت می گیرد و زمانی که بازیگران به کناره های راست ویا چپ می روند نه تنها صورت بازیگران بلکه دوسوم پشتشان به تماشاگر است.چند بار اتفاق افتاد که خانم مکی نیان یاهمتی پشتش به ما بود نکته کمیکی گفتند که تماشاگران مقابلشان شنیدند و خندیدند و ما که پشت این بازیگران را می دیدیم تعداد خیلی کمی شنیدند و خندیدند.

۲- چرا اسلوب رمانتیک؟

برای این که تیپ هایی که ساخته شده سیاه و سفیدند یعنی آدم های خوب در لباس تغزیه خوان و آدم های بد در لباس گزمه و خان و پیشکار(قلندر)و در بعضی از تیپ ها مانند: دختر ان (حشمت) آناهیتا همتی و (عفت ) شیوا مکی نیان، به شدت غلو شده ونیز (گزمه های مست) ، حسین شفیعی و محمد هادی عطایی و میرزایی که برآنان حکم می راند( اتابک نادری) زاییده ذهن صرف نویسنده اند و نمونه وار نیستند. اختیار این اسلوب البته به خودی خود ایراد نیست بلکه بسته به سلیقه و هدف هنرمند است اما مخاطب دوست دارد نمونه های واقعی آن ها را دور و بر زندگی اش ببیند. رفتار دختران با مردان دلخواهشان به نوعی کمدی اشتباهات در( کمدی فرانسز) و نمایش گروتسک تنه می زند که در جای خود جذاب است. بازی دلچسب و شیرین آناهیتا همتی و شیوا مکی نیان با رفتار و کردار غیر قابل انتظار از دو دختر محجبه، و ایجاد لحظاتی تابوشکنانه، خنده بر لب تماشاگر می آورند. این صحنه مستقلا و به طور اخص استادان کمدی اشتباهات گلدونی و بومارشه را به یاد می آورد که به درستی لباس ایرانی به تن کرده درخور آفرین بازیگران و کارگردان آن است.

 ۳- چرا موضوع قدیمی است؟

قصه همان قصه ی قدیمی رابطه ظالم و مظلوم است. مظلوم ها، مذهبی، معتقد و تعزیه خوان و آدم های بسیار موجهی هستند. فقط یکی از آن ها که نقش شمر را بازی می کند فریب مال دنیا را می  خورد و به طناب قدرت می چسبد اما او هم به دلیل همان ریشه ای که از ایمانش آبیاری می  شود، در آخر داستان وجدانش از خواب غفلت بیدار شده به این خبط پی برده به مظلومان می  پیوندد و جانش را در این پیوند از دست می دهد.نکته اساسی در این نمایش این است که شمر قهرمان اصلی داستان است؛ در آغاز نمایش می  بینیم  او خوابی را که دیده برای دوستش تعریف می کند و سر انجام همان خواب به حقیقت می پیوندد. ظاهرا ایده اصلی داستان تعبیر همین رویاست که صورت واقعیت به خود می گیرد. یعنی سرنوشت محتوم این است که مظلومان به دست ظالمین از بین بروند و هیچ راه امیدی هم نباشد. درست است که این بار شمربه دست شمر تر ها شهید می شود اما اگر اشتباه نکرده باشم و بن مایه یا ایده اصلی قصه این باشدکه ( چنانچه می نمود) ظلم پایدار است، از اساس نمی توان با آن موافق بود. انتظار می رود هنرمند بذر یاس نپاشد. چرا که باور کردنی نیست که در هیچ کجای این عالم خاکی ظلم پایدار بماند.با این همه باید به خالق اصلی اش نویسنده و کارگردان تبریک گفت و از او مصرانه خواست حال که توانسته به هر دلیل بازیگران خوبی همچون  بازیگران انجمن ما را در اختیاربگیرد، دمیدن امید را در تماشاگر با تمهیدی (البته هنرمندانه) را از یاد نبرد.

 کاظم هژیرآزاد