چاپ

 


نکویی کن و سوی نیکی گرای                   بدین از تو خشنود گردد خدای 

تعدادی از اعضای انجمن بازیگران و به طریق اولا ، اعضای دیگر انجمن های خانه تئاتر ، بالای پنجاه سال سن دارند و بیمه نیستند . سازمان تامین اجتماعی علی رغم تبلیغات مشعشع دائر بر بیمه کردن همه احاد ملت،این هنرمندان را که تعدادشان زیاد هم نیست ، بیمه نمی کند و می گوید بیمه افراد بالای پنجاه سال نیاز به مصوبه ی مجلس و دولت دارد. واعجبا!! مگر دستگیری ، درست در همین سنین سالمندی نباید باشد !!؟ یک هنرمند در همین سنین است که به نقطه ی اوج پختگی هنری می رسد. سن پنجاه سالگی ، سن قوام تجربیات و مهارت ها و کارایی اندیشه یک هنرمند است . بیهوده نیست که پیامبران که برای راهنمایی بشر مبعوث شده اند، همگی در سنین جا افتادگی اندیشه و عمل پیرانه سری بودند. بنابراین ، کدام منطقی می پذیرد که چنین هنرمندانی ، از ابتدایی ترین حق مدنی – حق بیمه های اجتماعی – محروم بمانند؟تنها به این گناه که چند سالی حق بیمه خود را به سازمان تامین اجتماعی نپرداخته اند ؟!این سازمان چرانتواند - که قطعا می تواند – برای یک چنین هنرمندانی که تعداد آن ها زیاد هم نیست ، به طورجدا گانه ، وامعان نظر، مطابق مبلغ سنوات گذشته خدمتی ایشان – برمبنای همان حقوق کارگری که برای کلیه ی هنرمندان درنظر گرفته است – به صورت اقساط دریافت کند تا به حد نصاب معمول برسد؟ مثلا اگر هنرمند پنجاه ساله ای از نقطه ی صفربیمه شود، تا شسصت و پنج سالگی که سن بازنشستگی اوست ، مطابق تعرفه سازمان تامین اجتماعی ، فقط پانزده سال سابقه کم دارد. محاسبه ی پانزده سال سابقه گذشته ی حقوق یک کارگر ، مشکل نیست . ضمن این که مبلغ زیادی هم نیست ! سازمان تامین اجتماعی می تواند این کمداشت را محاسبه و در پانزده سال آینده – یا کمتر از پانزده سال – که بیمه پذیر حق بیمه اش را به طور مرتب می پردازد ، به صورت اقساطی بدهی معوقه خود را نیز بپردازد و حساب گذشته ی خودرا باسازمان تسویه کند.
این درخواست توسط مسئولین خانه ی تئاتر به ویژه ایرج راد (مدیرعامل) و عزت الله انتظامی (ریس هیئت مدیره ) آن ،درکمیسیون فرهنگی مجلس ، طی جلساتی در اردیبهشت سال هزاروسیصدو پنجاه و چهار با نمایند گان این کمیسیون  که با عنوان :« نشست بررسی مشکلات هنرمندان وارائه ی راه حل ازسوی صاحبنظران و هنرمندان » تشکیل شده بود ، به صراحت و صمیمیت مطرح شد و استقبال خوبی از سوی نمایندگان محترم مجلس ، به ویژه در خصوص بیمه های هنرمندان پنجاه سال مردان و چهل وپنج سال زنان شد. اما از آن تاریخ به بعد که بیش از یک سال و نیم از تشکیل آن جلسات می گذرد ، نه پی آمدی و نه حرکت دیگری در هیج یک از زمینه های مطرح شده درآن نشست ها و آن همه گفت وگوی سازنده و شور انگیز وامید بخش که از سوی مسئولان محترم کمیسیون فرهنگی مجلس مشاهده شد، نه شنیدیم و نه دیدیم . ومتعجبیم و از درک آن شور ، وجد و اشتیاق نخست و این سردی و رهایی عاجزیم . !!اما با این همه امید واریم . چرا؟ زیرا باور داریم که همه ی کارهای روبه رشد و اصلاح ، روندی صعودی یکنواخت نخواهند داشت ؛ بلکه همواره این رشد به صورت زیگزاگ است ؛اما در مجموع خود میل به صعود دارد .تنها درمقاطعی کند و در مقاطعی تند صورت می پذیرد. بنا براین ما این یک سال ونیم  توقف را ناگزیر می بینیم و حرکتی دوباره را به انتظار می پاییم .
درکشور ما سال هاست که دولت مردان قبلی و فعلی به حق تلاش شایسته ای را در اجرای وعده های خود مبنی بر بیمه کردن احاد مردم، - حتی زنان خانه دار وافراد روستایی - را عملا آغاز کردند و باعث ایجاد شور و وجد فراوانی شدند . باید گفت ، این واقعیت دارد که تعدادی از هنرمندان سراسر کشور مشمول بیمه های درمان بازنشستگی و از کار افتادگی شدند و هم چنان در حال بیمه شدن هستند ، که این خود درخورد تحسین است . اما متاسفانه دیگر از آن هیجان آغازین خبری نیست ! آن اقدام امید بخش ، به حرکتی لاک پشتی مبدل گشته است .
 می گویند روزی سربازان پادگانی در حضور سلطانی به کمبود غذای خود اعتراض کردند . سلطان دستور داد قطعه یخی حاضر کنند و به دست اولین سرباز بدهند و همین طور دست به دست بگردانند تا به نفر آخر برسد . سربازان چنین کردند و قطعه یخ هنوز به نیمه ی صف سربازان نرسیده ، ذوب شد و چیزی از آن باقی نماند . سلطان روبه سربازان کرد و گفت : "من غذای شما را مثل این یخ کامل به شما می دهم ، اما در پیچ و خم راه کم و کمتر می شود".
 حال حکایت سر گذشت بیمه های هنرمندان ماست ، دولت عطیه ی خود را کامل اعطا کرده است اما در پیچ و خم های راه ، دچار ضایعه شده ، کم رنگ و بی رنگ و در نهایت از حیز انتفاع ساقط شده است . !
 بیمه های اجتماعی از ملزومات زندگی مدرن و مدنی است .تامین سطح بالای آن ازجمله بیمه ی بیکاری ، از کارافتادگی، درمان و بازنشستگی ، جزء افتخارات کشورهایی محسوب می شود که توانسته اند این مهم را در کشور خود به شکل پسندیده ای پیاده کنند ، بیمه های اجتماعی برای مردم یک کشور از چنان اهمیت بالایی برخوردار است که روسای جمهور و احزاب برای پیروزی برنامه های خود و جلب اعتماد مردم ، اجرای آن را وعده می دهند و تبلیغ می کنند .
 دولت برای هنرمندان همانند کارگران کارخانه ها و شرکت های دولتی و خصوصی بیمه های "اجباری" در نظر گرفته بوده است ، اما در همان پیچ های آغازین ، به بیمه های اختیاری تبدیل شده است ، به این معنی که اگر خدای ناکرده کار هنرمندی به بیمارستان کشید ، مجبور است ده درصد مخارج آن را بپردازد ، به عبارت دیگر در همان پیچ های اول، امتیاز این دفترچه ها ، از دفترچه ی یک کارگر ساده پایین تر آمد ، ! و یا زمانی که یک هنرمند به مطب پزشکی مراجعه می کند ، دکتر(اغلب آن ها )به محض دیدن دفترچه ی بیمه رو ترش میکند . این پزشکان علت این بی اعتنایی به دفترچه ها را پیچیدگی اداری مربوط به دریافت سهم خودشان اعلام می کنند. البته صحت و سقم این ادعا برای ما روشن نیست ، شاید هم بهانه ای برای تفره رفتن از تعرفه های تعیین شده و دریافت پول ویزیت بیشتر باشد. ! از طرف دیگر، بیشتر داروخانه ها ، یا طرف قرار داد بیمه تامین اجتماعی نیستند و یا دارو ها مشمول بیمه نیست و باید آزاد خریداری شود.
  چنین است که پیچ ها و واپیچ ها می توانند عطیه ی دولت را بی رنگ کرده ، از رونق بیاندازند . با قانون گذاران و سیاست گذاران است که قوانین را چنان محکم و به اصطلاح (چهار میخه )کنند که - پیچ ها - نتوانند در آن رخنه کنند و خود قانون را از رنگ و رو بیاندازند .
بهرحال هنرمندان پنجاه سال به بالای ما جز از مجلس و دولت اسلامی ، از که چشم داشته باشند؟

 

!