چاپ

عکاس بهرام شاکرین

 

 نمایش کودک جدی است

  آیا "مدیریت مناسبات تولید نمایش " ( در این جا تئاتر کودک) به گونه ای هست که یک هنرمند با تجربه نمایش کودک، بعد از اجراپشیمان نشودوخودراسرزنش نکندکه چرادوباره به تئاترروکرد؟ وبرود و دیگربه قول معروف اگر کلاهش هم دور و بر تئاترشهروضمیمه هایش افتاد، برنگردد که بردارد؟ غلونیست. به جرات می توان گفت که همه هنرمندانی که درگذشته های دور و نزدیک نمایش کودک کارمی  کردند و صاحب مهارت های لازم برای بر  قراری ارتباط با کودک درنمایش را طی سالیان دراز به دست آوردند، اکنون به کارهای تلویزیونی وسینمایی می  پردازند و پشت سر خود شان را هم نگاه نمی کنند.

 کلان شهر تهران با بیش از ده میلیون نفرجمعیت، نیاز به دست کم ده مجموعه نظیرتئاترشهر در چهار نقطه ی شمال و جنوب و شرق و غرب دارد؛ اختصاص یک سالن تالارهنر (تنها سالن مخصوص نمایش کودک) به نمایش کودک، در این ابر شهر، موجب شرمساری ودرحد مزاح است    .کیست که نداند آوردو برد کودکان، این موجودات لطیف وظریف و آسیب پذیر، ازمناطق مختلف و راه های دور به تالارهنر که درقلب پرازدحام ترین و آلوده ترین نقطه ی تهران قراردارد ،(علی رغم این که این سالن خوب کار می کند و تماشاگرهم دارداما در مقابل جمعیت ده میلیونی تهران هیچ است).شک نکنیم که  یکی از علت های کم اعتنایی تهرانی ها به دیدن نمایش کودک همین است.

البته درهمه این سال ها مدیری را ندیدیم که از کمبود سالن یا توسعه کالبدی نمایش و اهمیت تئاتر کودک دم نزندوازنقائص این حوزه دریغادریغ نگوید و اندیشه هاوآرزوهای مثبت خود را برای توسعه تئاتر، به ویژه تئاتر کودک بیان نکند اماباز دریغ که  هیچ یک از این مدیران قادربه ترمیم این زخم بد خیم نبوده و نیستندومادامی هم که در بر این پاشنه می گردد نخواهند بود. این واقعیت همیشه به عمد ویا به سهو درپس و پشت همدردی ها، آه ها ووعده های درباغ سبزو مشعشع پوشیده مانده است . اساسادر شرح وظایف ایشان ساخت وسازساختمان تئاترتعریف نشده است، تنها وظیفه شان، مدیریت تولید نمایش است. پس به ابرازخرسندی ونوید دادن وبا مباهات یادکردن آن مدیر، از وعده ی کلنگ زدن بیست سالن تئاتر در بیست نقطه شهر تهران بزرگ ، یا راه اندازی "گذرگاه هنر" از تئاتر شهر تا تالار وحدت، تنها باید لبخند زدوگفت: مزاح نفرمایید مااز شما توقعی جز مدیریت شایسته مناسبات تولید آن چه داریم و تا کنون به دست آمده  نداریم. آیا هیچ اندیشیده اید که ضرراین فراری دادن هنرمندان و بی اعتنایی به آن ها رافقط کودکان نیستند که  می  پردازند؟ بلکه تئاتراین ملک است که می پردازد. زیرا همین کودکان تماشاگران واقعی نمایش های چند سال بعد در تئاتر های حرفه ای خواهند بود. مناسبات تولیدی که شما اعمال می کنید، برای هنرمند جاده ای می  سازد که فقط یک بار می تواند از آن گذرکند وبار دومی درکار نیست.این گذرگاه همه کسانی است که اکنون برای شمانمایش کودک کارمی  کنند. پس توسعه کالبدی پیشکش، چون کاری از شما برنمی آیدوبا سیاست کلان فرهنگی است . اما مناسبات تولید، یاچگونگی توزیع همین مختصر عواید(بودجه) در دست شمامدیر محترم است.شایسته است با مدیریتی مدبرانه بخش عظیم نقصان کالبدی را مرتفع سازید. خیال نکنید که دست اندرکاران تولید تئاتر کودک متوقع دستمزد سینماو تلویزیون هستند، خیر، همین خالص  قراردادتیپ که شماظاهراقبول داریدآن ها را راضی می  کند تا در هر نقطه از تهران و در هر سالنی هرچند فقیرانه به نمایش کودک بپردازند. شما بیش از هرکس آگاهیدکه دردوسال گذشته در مجموعه ی زیر نظر مرکز هنرهای نمایشی یاخارج از آن، هنرمندان با سابقه ای به تئاتر کودک آمدند و کارکردند اما مغموم ونادم از کرده ی خود بازگشتند. چراکه به حد اقل دستمزد خود نرسیدند.وپس از دوسال ازاجرای  نمایش شان برسردستمزدعواملشان باشما مناقشه دارند. بایکی دوتااز پیشکسوتان این رشته که در دوسال گذشته رغبت یافته بودند به نمایش کودک روکنند،صحبت کردیم،ازکرده خودپشیمان بودندومی گفتند اساسا تئاتروایضاتئاترکودک برای مدیران جدی نیست. درهیچ زمانی هم جدی نبوده است. در اهمیت تئاتر کودک برای یک مدیردلسوز همین بس که آن ها ذخیره تماشاگر آینده تئاترند. جدی گرفتن کودکان درجامعه، اس واساس کارکردن در راستای توسعه تئاتراست. نمایش کودک یک تخصص است. درهمه کشور های صاحب تئاتر، بازیگران و کارگردانان بزرگ نمایش کودک کارمی کنند. اما در این ملک درست برعکس است. توگویی مدیران چنین تلقی می  کنند که چون کودکند، مهم نیستند و مدیریت فاجعه باراین است که کارکشته هاکناربروندو درخانه بنشینند،یا به کارهای دیگر بپردازندوکارباکم تجربه ها با اندک هزینه هم سرهم بندی شود زیرا برای مدیران، کودک که مهم نیست. آیا آن چه هست حاصل مناسبات سرهم بندی تولید تئاترنیست که به دست شما رقم زده می شود.و به یادگارمی ماند؟