چاپ

شب نهم نمایش " راه مهر، رازسپهر دوشنبه 3/3/95

گودرزی در پارارگراف هفتم بروشور نمایش " راه مهر، راز سپهر" می گوید: " بازخوانی داستان رستم و اسفندیار در زمان معاصر برای من، خود برآمده از چند ضرورت بود. ضرورتی مبتنی بر نگاهی امروزی ، تفسیری، یا اصطلاحا هر منوتیکی به این داستان کهن، نگاهی متکی بر دریافتی متفاوت ازنشانه های ظاهری موجود در متن که از منظر نگارنده با یک تحلیل تفسیری بازآفرینی شد. نشانه هایی که از رویینه تنی اسفندیار و آسیب پذیریری اش نه بستن چشم در هنگام غسل رویینه تنی، بلکه منظوراز نابینایی، آسیب پذیری چشمان اسفندیاراز جهل و قایل نشدن حق برای دیگری به عنوان باوری درونی و خود مرکز بین شروع می شود.

طبق معمول رفتم سلامی به صحنه بکنم. یادم آمد که با خانم رهنما قرار گذاشته بودیم که مویم را رنگ کند.آخر موی سپید مرا برای اینکه جوانتر به نظر برسم و به اسفندیار نزدیک شوم رنگ کرده اند. البته رنگ آن دارد از بین می رود و ریشه های مو بیرون زده است. چند بار طراح گریم، خانم فریدا صفاریان گفته بود که اجازه بده رنگ کنم . اما به خاطر سریال آقای حسین مهکام خواهش کردم دست نگه دارد فعلا با فون رنگ کند تا کارم در این سریال تمام شود . ایشان قبول کردند.

 کمی دیر آمده بودم علت دیرشدن طول کشیدن جلسه خانه تئاتر بود. وقتی ازدوستان هیات مدیره خداحافظی کردم، هنوز بحث در باره چگونگی برگزاری جشن های روز جهانی تئاترخانه تئاترادامه داشت. دیگر برای رنگ کردن مو دیر بود و از طرفی باید دستور کارگردان ساعت 8 درصحنه می بودیم که ایشان مطالب ضروری و لازم را بگوید. به خانم رهنما گفتم امروز که گذشت، لطف کند فردا این زحمت را تقبل کند که محبت کردند پذیرفتند.

گودرزی اول به یک خبر خوشحال کننده اشاره کرد و آن برنده شدن تیم گسیل شده به جشنواره کن . اصغر فرهادی و شهاب حسینی که نخل زرین را بردند بود. تبریک غرایی گفت و اظهار خوشحالی کرد.

سپس یک خبر ناراحت کننده گفت آنهم وفات پرویز کلانتری ، نقاش کتاب های درسی بود. گفت کلانتری کسی بود که خاک سرزمین ایران را به ایرانیان و جهانیان شناساند.

متن سخنرانی گودرزی امروز لحن غمگینی داشت. حتما متاثر از اتفاق دیروز و مرگ استاد کلانتری بود. اما صحبت امروزش بیشتر معطوف به دادن امید به ما بود که اگر تماشاگرهامان کم است نا امید نشویم. نوید داد که دارد روز به روز بیشتر می شود. تبلیغات ما درست صورت نگرفته.اما ما برای هر چند نفر هم همان کاری را باید بکنیم که سالن مملو از تماشاگر باشد.