چاپ


شب اول نمایش " بیرون پشت در"
گفتند شب اول نمایش " بیرون پشت در" برای عکاس ها و خبر نگاراست. خیال می کردم الان سالن پر از عکاس و خبر نگار میشه ولی یکی دو عکاس و خبر نگار بیشتر نیامده بودند. چرا ؟ نمی دونم. اجرای امشب مثل اجرای جنرال ما بود. برامون مفید بود. همه چیز، فضا و ابزار ها تازه و برای اولین بار بود. اما نقص زیادی تو بازی ها نبود. کمی مشکل نور و صحنه و صدا داشتیم که زیاد مهم نبود، برای فردا درست میشه. 
شب اول، مثل همیشه برام ترسناک بود. دلم تاپ تاپ می کرد. بچه ها از ساعت یازده اومده بودند. هر کسی از دستش بر می آمد برای آماده کردن صحنه کمک می کرد . بیشتر از همه علیرضا کمک می کرد. طفلک کارگردان " مریم عبدلی" خیلی حرص می خورد و نگران بود. حمید قوت قلب بهش می داد. مریم حق هم داشت. نمی دونم چرا انقدر کار کند پیش می رفت؟ تصمیم گرفتم دم پرش نرم و هیچی نگم و نپرسم و بذارمش به حال خودش همین کارم کردم. به نظرم از نتیجه ی نهایی راضی به نظر نمی رسید. خب فردا نقائص بر طرف میشه . ولی صحنه به قول "سارا عابدی" خیلی خوب شده بود؛ سارا فقط از نور شاکی بود. یعنی دکور همون طور که کارگردان مون دوست داشت "اکسپرسیونیستی" شده بود. سارا هم بهش اشاره کرد. او از بازی ها و طراحی صحنه خوشش آمده بود.
حمید هم خیلی کمک کرد؛ انقدر که وقت رو از دست داد. غافل شد که باید پاشو ببنده .لباسشو کثیف و پاره پوره کنه. دیگه وقت نبود. بهر حال کمک لازم بود. کار عقب بود. او احساس مسئولیت می کرد.
بازی ها و در کل اجرا با همه دلهره های شب اولمون گرم بود. نوید کمی هول شده بود. جهت صندلی ها و نشستنش را یادش انداختم او هم زود اصلاح کرد. برای نور هم انگار خیلی وقت کم بود؛ شاید هنوز نور پرداز نمی دونه که کارگردان چی می خواد. انقدر سیاه شده بود که من جلوی پا مو ندیدم و رفتم تو دکور. منتها بی سر و صدا رفتم و انقدر تاریک بود که کسی متوجه نشد.
بازی ها همه قابل قبول بود. حالا فهمیدم چرا داوران جشن بازیگر حمید رحیمی را کاندید کرده بودند. بهناز، بهارک ، سیاوش ، محمد، علیرضا ، فرزانه و نوید هم خوب بودند. به هر حال شب اول همه چیز ممکنه اتفاق بیافته . خیلی می ترسیدم که گافای بزرگتری بدیم ولی خدا رو شکر به خیر گذشت و گرم رفتیم. 
امشب آقایان شهرام فتحی و سلطانی ، یگانه حسینی نیا، آرش و آرمان هژیر آزاد وسارا عابدی ، مهمان من بودند که با قبول دعوت من و تشویق های گرمشون همه ی ما را سر افراز و دلگرم کردند. از همه شون سپاسگزاریم.