چاپ


شب پنجم اجرای نمایش " بیرون پشت در"
بعد از نمایش ما، که ساعت پنج و نیم آغاز می شود، دو نمایش دیگر هم بعد از ما در این سالن "مشایخی" اجرا می شود. گروه ما باید ساعت سه بعد از ظهر بیایند، خیلی سریع ، دکور اجرای سوم را جمع کنند و دکور خودمان را نصب کنند. شرایط سختی است دوستان ما خیلی همت می کنند. همه عملیات باید با دقت و حوصله انجام شود که به دکور دوستان دیگر لطمه ای وارد نشود. دوستان ما دو ساعت و نیم قبل از اجرا می آیند و از آن جا که دکور نمایش ما حجم بیشتری دارد، همه ی این مدت را مشغول نصب دکور، کمک به تنظیم نور، و غیره می شوند ، ضمن این که گریم هم می شوند. واقعا دوستان متعهد و خوب و بی نظیر و دوست داشتنی هستند و کار با ایشان برای من بسیار لذت بخش است. 
اولین بار است که با مهدی رحیمی و محمد صدیق مهر از( مهمان از گروه پارکینگ) همان گروه خانم " گلاب آدینه " آشنا می شوم. بسیار جوانان مسئولیت پذیری هستند. کار را مال خودشان می دانند و از هر کاری برای کمک به گروه مضایقه نمی کنند. به وضوح پیداست که نظم گروهی را بلدند. این دو دوست صمیمی نشان دادند که چه قدر با هم هماهنگ هستند و روحیه گروهی شان کاملا در گروه مشخص است. بازی شان را هم خیلی دقیق و با علاقه انجام می دهند و برایشان فرقی نمی کند که تماشاگر کم داریم. آنان رهنمود های کارگردان را حتی اگر عصبی باشد، از صافی ذهن خود به نفع جمع، و نه به نفع شخصی خود عبور می دهند. من به حضورشان در این کار افتخار می کنم و خیلی خوشحالم که با آن ها آشنا شدم. اساسا من به داشتن گروه که مزایای بسیاری را برای هنر تئاتر دارد، اعتقاد دارم . هنر تئاتر تنها در سایه ی داشتن یک " کلکتیو" هنری، یعنی داشتن گروهی که مثل یک خانواده ، همه برای یکی و یکی برای همه کار کنند، متجلی می شود. آرزو می کنم اگر افتخار داشته باشم، در کار بعدی با گروه پارکینگ همکاری کنم. 
فرزانه قاسمی و نوید احسنی جوانان مستعدی هستند که روحیه گروهی در آنان زیاد است. سیاوش خادم حسینی امشب بیشتر از هر شب به کمک مریم شتافت. بهارک هم گروه گراست و همیشه آماده همکاری هست، اما چون داوطلب کار زیاد است، کاری برای او نیست. این " شهیار ضیایی" را خدا حفظ کند. مخلصانه همه کار برای گروه انجام می دهد. در حالی که دیر به گروه پیوسته و حتی اسمش هم در بروشور نیامده است. ای کاش مریم زود تر از این ها او را یافته بود. من از او خلوص عشق به هنر را می آموزم.
دیشب بعد از اجرا، همگی رفتیم به دیدن نمایش " هفت پرده " به کارگردانی " میکائیل شهرستانی" که به بهانه سال درگذشت نویسنده معروف "اکبر رادی" تهیه و تدوین شده بود. "بهناز بستان دوست " هم در آن بازی داشت. او در آن نمایش هم در یک پرده ی کوتاه شرکت داشت. اتفاقا در میان هفت پرده ی نمایش، پرده ای که بهناز در آن بازی می کرد، یکی از زیبا ترین و کامل ترین پرده ها بود. که به خوبی با مخاطب ارتباط برقرار می کرد. تابلوی نمایشی کاملی بود که اول، وسط و آخر داشت. درام درآن به خوبی شکل گرفته بود. یعنی تغییر حالت شخصیت ها و کشمکش آنان با خود و با طرف مقابل ،اتفاق افتاده بود. هر دو بازیگر هم بهناز و هم "عباس شادروان" نقش این دو شخصیت را خوب ایفاء کردند.
امشب چند تا تماشاگر اضافه شده بودند. قدم شان روی تخم چشم ما.