گزارش مراسم بزرگداشت رکن الدین خسروی 

 عصر روزشنبه ، ۲۷ شهریور، مراسم بزرگداشتی برای استاد رکن الدین خسروی ، کارگردان و بازیگر، استاد دانشگاه، پیشکسوت تئاتر که سال ۷۵ به انگلستان مهاجرت کرده، به همت انجمن بازیگران خانه تئاتربرگزار شد. به نظر مجموع هیات مدیره انجمن بازیگران خانه تئاتر برای برپایی این مراسم هیچ کس مناسب تر از جمشید جهانزاده نبود.اولویت او نسبت به بقیه ی گزینه ها یکی این بود که او شاگرد قدیمی استاد بود. دوم این که او می توانست با دوستانی که با استاد خسروی کارکرده بودند و اکنون از بازیگران به نام صحنه های سینما و تلویزیون و تئاترند بهره بگیرد . وامتیاز سوم او این بود که همسرش فرزانه نشاط خواه ، عضوهیات مدیره انجمن بازیگران بود. این بود که همه به اتفاق کارگردانی این مهم را به گردن جمشید انداختند و چه انتخاب درستی هم بود. از روزی که جمشید شنید اورا برای این بزرگداشت انتخاب کرده ایم ،سر از بانشناخت و با اشتباق قبول کرد و این عمل را وظیفه برای خود دانست. از همان ساعت شروع به کار کرد. اولین کاری که کرد با آرمان امید دوست و شاگرد بلافصل خسروی تماس گرفت. آرمان هم از این واقعه استقبال کرد .آرمان که سال هاست از عارضه ی قلبی رنج می برد، نسخه ی نمایشنامه زیتون را که خودش نوشته بود و سال ها پیش خسروی آن را کارگردانی کرده بود، در اختیار جمشید گذاشت. تهیه بیوگرافی که کار دشواری بود وفقط از امید برمی آمد برای انعکاس در بولتن به عهده گرفت و شروع کرد از لابلای اسناد و بریده جراید، بیوگرافی هنری استاد راجمع کردن، طولی نکشید که بیوگرافی باالنسبه کاملی تهیه شد ، چرا می گویم باالنسبه برای این که چند تاریخ اجرا را پیدا نکرد؛ حتی یک شب به همراه فرزانه و جهانزاده تلفنی از استاد پرسیدند، او هم از یاد برده بود و نمی دانست .تهیه بولتن نفیس امکان پذیر نشد ، اما پوستر و کارت دعوت زیبایی را ابراهیم حقیقی، به همت خود و خانه هنرمندان برای مراسم آماده کرد. من هم به همراهی مریم رحیمی عهده دار روابط عمومی کار شده یم و درست کردن بروشور را به عهده من افتاد،که معمولا زحمتش به گردن آرمان پسرم می افتد که این کار را با کامپیوتر بلد است. بروشورنیمه کاره را برای مجید بهشتی در لندن ایمیل کردم و درخواست کردم که اگر می تواند از استاد تاریخ صحیح را بپرسد که استاد موفق نشده بود به خاطر آورد. بنابر این یکی دومورد از تاریخ های اجرا با علامت سوال در بروشور باقی ماندکه زیاد هم مهم نبود. اما مساله مهم در راست وریست کردن بروشور اسامی همکاران بود که تا دقیقه نود آخر، کم و زیاد می شد. خیلی بد می شد اگر اسم همکاری از قلم بیافتد . وخوشبختانه می توانم بگویم که در این امر موفق شدم و کسی از قلم نیافتاد. اما دوستانی که در قطعات بازیها همکاری داشتند به اصرار جمشید حذف شدند. با وجود مخالفت با این امر، سر انجام راضی شدم اسامی این دوستان را حذف کنم. او استدلالش این بود که بروشوری که ازآغاز برنامه به دست مدعوین میرسد همه به همکاران جشن آشنامی شوند و می فهمند کی چه کاری می کند اما من می خواهم بازیگرانی که روی صحنه می آیند به صورت فی البداهه معرفی شوند این کار لذت و هیجان کار را بیشتر می کند . یعنی تا لحظه اجرا کسی نداند که رویا تیموریان قراراست قطعه ای از ادیپوس را اجرا بکند وبقیه به همین منوال . من با این که زیاد قانع  نشدم ولی به دستور جمشید ، اسامی دوستان بازیگر را حذف کردم . علت قانع نشدن من هم این بودکه معتقدم از بازی تئاتری چیزی برای بازیگر باقی نمی ماند جز بروشور و عکس . ( وحالا اخیرا درصورت امکان هم فیلم )حالا برای لحظه ای هیجان تماشاگر چرا این امکان را از بازیگر بگیریم؟ بهر حال گذشت . اما الان باید حق مطلب را اداکنم و بگویم که چه کسانی عمده ترین همکاری ها را چه روی صحنه و چه پشت صحنه کردند. تا این مراسم به خوبی برگزار شود.

درپشت صحنه ، سهراب سلیمی ، و غفار رضایی ، در تلاش پیدا کردن عکس هاو بریده جراید، زمین و زمان را زیرو رو کردند و و اگرهمکاری جوانان مودب وپرانرژی وصادقی که صفای این همکاری بی ریای همگانی را دیدند نبود، نمایشگاه عکسی نداشتیم. این جوانان کسی نبودند جز : شکوه احمدی ، نیما علیزاده ، آرش فایض که در استودیوی" مکان‌" این مهم را به انجا م رساندند.

برنامه با سرود جمهوری اسلامی و قرائت قران کریم آغاز شد. نخست از قطعات نمایشی شروع کنم که تمرین آن هاعمدتا شب ها شروع می شد و تا پاسی از شب یا دمای صبح طول می کشید. رویاتیموریان نقش ادیپوس را داشت که بیست سال پیش به کارگردانی رکن الدین خسروی، درهمین سالن بازی کرده بود. بهروز بقایی و مصطفی طاری و فرناز رهنما، قطعه ای از نمایش زیتون،نوشته آرمان امید را که خسروی در گذشته آن را کارگردانی کرده بود اجرا کردند . فرزانه نشاط خواه وآزیتا حاجیان از شاگردان خسروی دردانشکده هنرهای دراماتیک هردودریک نقش "ژاندارک" را هم بازی کردند تادو روی شخصیت  ژاندارک را نشان دهند. قطعات کوتاه بود.به این دلیل که ملالی به تماشاگر دست ندهد زیرا بازیگران هرچه کنند آن نخواهد شد که بود. این ها فقط یاد آوری لحظاتی تصویری از آن نمایش ها بود که با اجرای آن ها  یادی هم از استاد شده باشد.

پاوه نژاد ، مجری ، اکبرزنجانپوررا به روی صحنه دعوت کرد. تا خاطره ای از بازی خود در سیزوئه بانسی بگوید و او چه خوب و مفصل از خسروی و نمایش سیزوئه بانسی یاد کرد. بعداز او محمد مطیع از بازی درنمایش " لبخند باشکوه آقای گیل" و ابراهیم توپچی گفت و دوخاطره از اجرای این نمایش ها و بازیگران آن محمد علی کشاورز که گیل را بازی می کرده  تعریف کرد که خنده تماشاگر به اوج رسید . سپس نوبت به جعفر والی رسید. اوهم خاطراتی تعریف کردو این بارمجری الهام پاوه نژاد که خیلی گرم مراسم را اداره می کرد،  به صورت بسیار غیر منتظره اعلام کردکسی را که می خواهد به صحنه دعوت کند کسی است که موسیقی دان ها می گویند اونفوذی تئاتری ها در موسیقی است واو کسی نبود جز صدیق تعریف که در میان ابراز احساسات دوستارانش به صحنه آمدوگفت که تئاتر خوانده و خود را شاگرد خسروی می داند و این آوازش را به او تقدیم می کند و شروع کرد به خواندن تصنیفی از عارف قزوینی که درنمایش ابرهیم پوپچی می خواندند. شورو هیجان زیادی به مجلس بخشید . او خواند: لی لی لی لی...لی لی لی لی ...لی لی لی لی لی لی لی لی حوزک ، جوجو اومد آب بخوره افتاد توی حوزک ... به به به به یارمن قشنگه به به به به چه شوخ چه شنگه .... ملت ار ملت ار ملت ار بداند ثمره آزادی را... برکند برکندبرکند زبن ریشه ی استبدادی را جانم، برکند، برکند ، برکند زبن ریشه استبدادی را.... لی لی لی لی.... و همین قطعه را یکبار دیگر ادامه دادو به پایان رساند  که با تشویق بسیاری روبرو شد.ولی میهمانان از او خواستند تا یک بار دیگر آوازی مهمانشان کند واو آواز دیگری را به استاد تقدیم کرد که به گفته ی خودش از نظر اجرایی،یکی از سخت ترین آهنگ ها است. آوازی بر روی شعر ی " می تراود مهتاب " ازنیما یوشیج بود و الحق درست می گفت خواندن آن به راستی بسیار سخت  بود. ابراز احساسات پرشور میهمانان ، پس از شنیدن آن به اوج خود رسید و این خود موید دشوار ی این آواز به حساب می آمدکه تعریف به خوبی از پس آن برآمد.

اینک نوبت به نمایش فیلمی به کارگردانی هوشمند هنرکار و دستیاری کتایون جهانگیری رسید. این فیلم را فریدون شیردل تصویر برداری کرده بود و مجید یادگاری هم دستیارش بود. صدابردارش میثم معتمدی بودو بابک جعفری هم در تدوین  هنرکار یاری کرده بود. محسن نامجوهم شعری از سایه را در متن فیلم می خواند .

موضوع فیلم نظرات همکاران و شاگردان راجع به کار و خلق و خوی خسروی  بود . فیلم خوش ساخت وخوش ریتمی از آب درآمده بود.  کارگردان از دونسل استفاد کرده و آن ها را جدا از هم اما در عین حال  در کنار هم قرارداده بود ، نسل اول جعفر والی ، جمال میرصادقی ، ایرج راد ، بهزاد فراهانی ، کماالدین شفیعی و نسل دوم ،  افسراسدی ، بهروز بقایی، الهام پاوه نژاد، رویا تیموریان ، جمشید جهانزاده ، آزیتا حاجیان ، مهدی حسین زاده ، نادر سلیمانی ، سهراب سلیمی ، فریباکامران ، عطاالله کوپال ، بیوک میرزایی ، فرزانه نشاط خواه ، مجتبی یاسینی. اگر چه این نمایندگان دونسل در فیلم درکنار هم نبودند، اما سخنانشان و نطراتشان، وقضاوت هاشان این دونسل را در انتهادر کنار یکدیگر قرار می داد.

و پاوه نژاد همه را شگفت زده کرد زمانی که گفت استاد خسروی چند کلام باشما حرف زده است و صدای استاد بود که از دوستان خود در انجمن بازیگران و کارگردانان برای برگزاری این مراسم تشکر کرده بود و آخرش هم شعر آی آدم ها ی نیما را برای میهمانان خواندکه مورد تشویق قرار گرفت .

بعداز پخش این فیلم، مصطفی طاری از جمشید خواسته بود که چندکلامی با تماشاگر خارج از برنامه حرف بزند. که این امکان به او داده شد واو هم به خواسته اش رسید و در منقبت استادش سخنانی ایراد کرد. درپایان مجری، بهزاد فراهانی رئیس انجمن بازیگران را برای پایان بخشیدن به  برنامه به صحنه دعوت کرد تا از کسانی که به این مراسم یاری رسانده اند یادی بکند که اوهم یا به خاطر هیجان زیاد و یا به خاطر این که از یک سکته مغزی در فرانسه جان سالم بدر برده بود و اکنون دوران استراحت را سپری می کرد، بعضی از اسامی را فراموش کرد . اما بهرحال تعداد ی را که  به یادش مانده بود به روی صحنه دعوت کرد؛ یکی دونفر هم از تماشاگران( از آن ها که تا دوربین می بینند خود را جلو می اندازند)، پریدند بالا که در عکس یادگاری باشند . و خب هستند !! اما آن ها که زحمت این مراسم را کشیده بودند مانند مریم رحیمی ، هوشمند هنرکار، تجویدی در پشت صحنه ماندند و روشان نشد به صحنه بیایند. صدیق تعریف همه آدم های روی صحنه را دعوت کرد که با او همراهی کنندو شعرعارف را باهم بخوانند،وشعر لی لی لی راهمه باهم خواندند وتعدادی از تماشاگران هم با آن ها همراهی کردند و مراسم با شور شعف به پایان رسید.

اکنون نکاتی که لازم است به آن اشاره شود ومورد قدر دانی قرارگیرد را برمی شمرم ، ۱- مراسم پذیرایی بود که توسط یک گروه هنری به نام " ودود" به کارگردانی فرهاد تجویدی ا نجام شد که حالت آئینی داشت ودر نوع خود بی نظیر بود. یا دست کم من درهمایش های نظیر ندیدم که یک گروه تئاتری ، لباس های متحد الشکل بپوشند، و شیرینی و چای و نسکافه به مدعوین تعارف کنندو در این تعارف از اشکال و ژست های مختلف نمایشی  استفاده کنند . این خود چنان به لطف پذیرایی افزوده بود که مدعوین دوست نداشتند سالن را ترک کنند.  ویک ساعت بعداز اتمام برنامه در لابی به گپ وگفت باهم پرداختند و پذیرایی شدند.

۲ - کارمندان راهنمای سالن که همه از زحمت کشان این جامعه هستند ، وحقوق پایینی می گیرند وشنبه روز تعطیل آن ها محسوب می شود. برای حضور آن ها از سوی مدیران وعده اضافه کار داده می شود که وصول کردن و نکردنش با کرام الکاتبین است! آن ها این مراسم را از آن خود می دانستند و هیچ گونه مزاحمتی برای مدعوین فراهم نکردندو اجازه دادند مدعوین به راحت خیال پذیرایی شوندو به چاق سلامتی بپردازند.

۳ - من خود در اتاق فرمان شاهد بودم که مختصر عیبی که میکروفون الهام پاوه نژاد پیدا کرد مسئول فنی بر سرخود زد و گفت وای آبروی بیست ساله ام رفت. چه شد ؟چرا این میگرفن ادا در آورد؟ و شروع کرد به عرق ریختن و عذرخواهی کردن. اما این واقعه چند لحظه ای بیشتر طول نکشید که درست شد وهمه چیزبه خوبی ادامه یافت .

همکاری این کارمندان راهنما را مدیون برخورد بسیار حرفه ای و مدبرانه ی مدیر تشریفات وپذیرایی و کارگردان گروه "ودود" فرهاد تجویدی هستیم که یادمان رفت به پاس قدر دانی ازاو به روی صحنه دعوت کنیم . که من به این وسیله و خبرنامه انجمن بازیگران خانه تئاتر از او و گروهش سپاسگزاری خواهم کرد.

جا دارد در همین مختصر هم از کسان و شرکت هایی که در برگزاری این مراسم بیاد ماندنی ازهمکاری دریغ نکردند هم یاد ی بکنم :

حسین مسافر آستانه کمک مالی کرد، پریسا مقتدی همراهی کرد،     هوشمند هنرکار فیلم کوتاهی از شاگردان خسروی تهیه کرد. ایرج راد، کمک مالی ومدالیوم خانه تئاترراداد ، شرکت تولید صفا کمک مالی به برگزاری نمایشگاه عکس از کار های خسروی کرد. یک مجموعه تمبرازچهره ی استاد را شرکت پست جمهوری اسلامی تهیه و هدیه کرد. که برایشان ارسال خواهد شد. وپسرم آرمان هژیر آزاد امور رایانه ، و طراحی بروشور را به عهده داشت که به این وسیله از همه آن ها سپاسگزاری می کنم .